غدیر، لیلة القدر ولایت

18 Sep 2016
کد خبر : 6709372
تعداد بازدید : 775

قرآن کریم از میان رسالت و امامت، فقط درباره غدیر خم و ولایت امیر مؤمنان علی علیه السلام، تعبیر منحصر به فرد «اتمام نعمت» را به کار برده است: «الیوم أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتِی»

غدیر، لیلة القدر ولایت

مبتنی بر آثار و اندیشه های حکیم الهی آیت الله جوادی آملی

مقدمه

انسان کامل، کامل ترین کتابِ تکوینی خدای سبحان است و تفسیر عمیق و تعریف راستین چنین کتابی، تنها میسور نگارنده آن و فرستادگان اوست. تفسیر کتاب های خدا اگر به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد، به جای تعریف، تحریف می شود و به جای تکریم، تخریب. پس تعریف راستین نبی و اوصیای او، تنها میسور خدای نبی آفرین و وصی آفرین است. ما در این نوشتار، چهره تابناک عالَم و وصی پیامبر خاتم را از طریق کلام خدای سبحان و برگزیدگان او تبیین خواهیم کرد.

بخش اول: عید ولایت در قرآن

1. ولایت، برترین نعمت معنوی

در سراسر جهان هستی، همه نعمت های مادی و معنوی از سوی خدای سبحان است،1 نعمت هایی که انسان های عادی هرگز توان شمارش آن را ندارند.2 خدای سبحان در قرآن کریم گاه از نعمت های مادی مانند: آسمان، زمین، آفتاب و ماه یاد می کند و گاه از نعمت های معنوی مانند: علم، حکمت و الفت میان مؤمنان.

 

نعمت های معنوی، مراتب و درجاتی دارد که برترین آنها، رسالت و امامت است. ازاین رو، قرآن کریم از دو نعمتِ رسالت3 و امامت4 با عنوان «منّت»؛ یعنی نعمت سنگین تعبیر می کند؛ زیرا پیامبر و امام، تأمین کنندگان سعادت ابدی انسان هستند.

 

گفتنی است خدای سبحان، از آفرینش آسمان ها و زمین و بهشت با عنوان «منّت» یاد نکرده است؛ زیرا آنها گرچه بزرگند، در برابر نعمت سنگین و توان فرسای رسالت و امامت کوچک هستند.

 

همچنین قرآن کریم از میان رسالت و امامت، فقط درباره غدیر خم و ولایت امیر مؤمنان علی علیه السلام، تعبیر منحصر به فرد «اتمام نعمت» را به کار برده است: «الیوم أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتِی»5 در اینجا سخن از «أنعمت علیکم» نیست، بلکه خداوند می فرماید: «أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتِی؛ نعمتم را بر شما تمام کردم»؛ یعنی همان گونه که نبوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، کامل ترین نبوت است و پس از آن نبوتی نیست، ولایت و امامت علی و اولاد علی علیهم السلام نیز کامل ترین ولایت و امامت است و پس از آن امامتی وجود ندارد.

 

از دیدگاه قرآن کریم، در غدیر خم، نعمت های معنوی الهی به بالاترین حدّ خود رسیده است و چون نعمتی برتر از ولایت علی و اولاد علی علیه السلام نیست، عید غدیر، برترین اعیاد امت اسلامی است و اعتقاد به ولایت تکوینی و تشریعی امامان معصوم علیهم السلام و باور داشتن وساطت و شفاعت آنان، از مهم ترین برکاتی است که نصیب امت اسلامی شده است.


1. نک: نحل: 53.

2. نک: نحل: 18.

3.نک: آل عمران: 164.

4.نک: قصص: 5.

5. نک: مائده: 3.

2. امامت؛ تداوم رسالت

خدای سبحان، «امامت» را ادامه «رسالت» می داند. ازاین رو، در حادثه جهانی غدیر خم به پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمود: اگر نصب علی بن ابی طالب علیه السلام را به دست خود انجام ندهی، به رسالت الهی عمل نکرده ای؛ یعنی رسالتِ منهای امامت، معادل با رسالتِ منهای رسالت است؛ زیرا آنچه اساس رسالت را حفظ می کند، همان امامت است.

 

خدای سبحان در سوره مائده به رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

 

یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیک مِن رَّبِّک وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یعْصِمُک مِنَ النَّاسِ. (مائده: 67)

 

از این آیه چند نکته استنباط می شود:

 

یک ـ در این پیام آسمانی، دو عنوان ربوبیت و رسالت آمده است؛ یعنی در تحقق رویداد جهانی غدیر خم، ربوبیت خدا و رسالت پیامبر هر دو نقش دارند؛ خدایی که پروردگار بشر است، باید با نصب امام، انسان را بپروراند و پیامبر که رساننده و مجری پیام است، موظف است پیام خدا را به درستی ابلاغ کند.1

 

دوـ. منظور آیه این نیست که اگر آنچه را فرمان داده ام، انجام ندادی، این رسالت را که معرفی امام است، به پایان نرسانده ای، بلکه مراد این است که اگر ولایت و خلافت علی علیه السلام را ابلاغ نکردی، رسالتت را به انجام نرسانده ای و دیگر در صف پیامبران نخواهی بود.

 

سه ـ همان گونه که می دانیم: اوّلاً، در ایامی که پیامبر گرامی تنها بود و دشمنان او مسلح بودند، نترسید و با اتکا و اعتماد به خداوند، با آنان مبارزه کرد. او از معدود مبلّغان الهی بود که هیچ گاه از بشر هراسناک نبود. ثانیاً، در اواخر دوران رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله؛ یعنی حجةالوداع همه دشمنان تسلیم شده بودند و حجاز آرام شده بود. همچنین نامه رسمی پیامبر به امپراتوری ایران و روم رسیده بود و تهدید نظامی وجود نداشت. با توجه به این دو نکته، منظور خداوند از این جمله که فرمود: «خدا تو را از آسیب مردم حفظ می کند»،2 چه آسیبی است؟

 

حقیقت آن است که پیامبر از خطر نظامی نگران نبود، بلکه نگران خطر سیاسی و جوسازی مردم حجاز بود که مبادا بر اثر ضعف فرهنگی بگویند: رسول خدا صلی الله علیه و آله ادعای رسالت کرد تا مردم را محکومِ خاندان خود کند و دامادش را جانشین خویش سازد و حکومت بر مردم را میراث خاندان خود گرداند.

 

بدترین مشکل برای رهبران الهی، ضعف فرهنگی مردم است و هراس رسول گرامی اسلام نیز از این بود که مردم نتوانند تشخیص دهند ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام، حکمِ خدا و نصب الهی است. بر این اساس، خدای سبحان فرمود: «وَاللّهُ یعْصِمُک مِنَ النَّاسِ»؛ یعنی کاری می کنم که طرز فکر مردم دگرگون شود و کار تو را توطئه نپندارند و تو را متهم نکنند.


1.  «نبی» یعنی انسانی که گزارش را از ذات اقدس خداوند دریافت می کند و «رسول» یعنی کسی که باید پیام الهی را به جوامع بشری برساند. بنابراین، چهره ارتباط انسان کامل با خدا «نبوت» و چهره ارتباط وی با جوامع بشری «رسالت» است.

2. نک: مائده: 67.

3. نصب امام و نومیدی کافران

در غدیر خم حادثه ای اتفاق افتاد که کافران ناامید شدند، چنان که در قرآن می خوانیم: «الْیوْمَ یئِسَ الَّذِینَ کفَرُواْ مِن دِینِکمْ فَلاَ تَخشَوْهُمْ وَاخشَوْنِ. ... »1همان گونه که بر اساس سوره مبارکه کوثر، خدا به پیامبر، وجود مبارک فاطمه زهرا علیها السلام را بخشید و دشمنان و ملامت کنندگان را ناامید ساخت.

 

بنابراین، روزی که فاطمه چشم به جهان می گشاید و روزی که علی علیه السلام در غدیر خم به خلافت منصوب می شود، دوام و بقای دین تضمین می شود و دشمن در آن روز، ابتر و ناامید و کارش بی نتیجه است.


1.نک: مائده: 3.

چند نکته مهم

آیه غدیر پس از گذشت 23 سال از نبوت پیامبر و نزول قانون اساسی اسلام؛ یعنی قرآن نازل شده است، ولی با آمدن همه احکام و آموزه های قرآن هیچ گاه دشمنان ناامید نشدند، ولی با نصب امام در روز غدیر، ناامیدی کافران حاصل شد. این بدان معناست که امام؛ یعنی مفسر، مجری و حافظِ قوانین دین، جایگاهی ویژه نسبت به قرآن دارد.

 

این آیه شریفه به صراحت بیان می کند در روز غدیر، کافران ناامید شدند، ولی منافقان را بیان نمی کند. بنابراین، هنوز خطر منافقان باقی است و مسلمانان باید مراقب خطر نفاق باشند.

 

کلمه «واخشون» نشان می دهد اگر مسلمانان از خدا هراس نداشتند و از دین پاسداری نکردند، این نعمت بزرگ از آنان گرفته می شود؛ زیرا سنت الهی بر آن است هر نعمتی که با ناسپاسی متنعمان روبه رو شود، تبدیل شود؛ چنان که با انحراف بیشتر مردم، این نعمت از آنان گرفته شد.

ولایت فقیه؛ تداوم امامت

کافران در انتظار مرگ پیامبر بودند تا بساط دین برچیده شود، ولی کوثر و غدیر آنان را ناکام کرد. دشمنان ولایت و امامت علی علیه السلام نیز در شب قدر، برای قتل امیر مؤمنان، علی علیه السلام توطئه چینی کردند تا با شهادت آن حضرت، به اهداف شوم خود برسند، غافل از آنکه در پی غروب هر ستاره ای در سپهر ولایت، اختر تابناک دیگری طلوع خواهد کرد.1 همچنین در عصر غیبت کبرا دشمن نمی تواند از غیبت امام سوء استفاده کند؛ زیرا در عصر غیبت نیز رهبری و زمام داری ولی فقیه، حافظ و نگهبان مرزهای دین و نظام اسلامی است.


1.امام باقر7 فرمود: «ما همانند ستارگان آسمان هستیم. هرگاه ستاره ای ناپدید شود، ستاره ای دیگر طلوع می کند.» نک: اصول کافی، ج1، ص338.

بخش دوم: معرفی امام از سوی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

در سال دهم هجری، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از سوی خدا مأموریت یافت در مراسم حج شرکت کند و حج کامل را به مسلمانان بیاموزد. به دستور پیامبر در ماه ذی قعده در شهر مدینه و در میان قبایل اعلام شد که پیامبر عازم حج است.

 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در سال دهم هجری و در روز نهم ذی حجه (عرفه)، نماز ظهر و عصر را در سرزمین عرفات با صد هزار نفر از مسلمانان برگزار و سپس خطابه تاریخی خود را ایراد کرد.1 با پایان گرفتن مراسم حج، پیامبر گرامی اسلام مکه را به قصد مدینه ترک کرد و هنگامی که کاروان به منطقه جُحْفه رسید، امین وحی فرود آمد و با آیه: «یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیک مِن رَّبِّک...»،2 پیامبر را مخاطب قرار داد. آنجا سرزمین «غدیر خم» و به منزله چهار سوق جهان آن روز بود. پس از آنکه رسول اکرم صلی الله علیه و آله دستور توقف داد، همه از حرکت باز ایستادند و در یک جا جمع شدند. هنگام ظهر آن حضرت نماز را با جماعت خواند. سپس در حالی که جمعیت گرداگرد او حلقه زده بودند، بر نقطه ای بلند رفت که با جهاز شتران ساخته بودند و با صدایی رسا خطابه تاریخی خود را ایراد کرد.

 

پس از آن، دست علی علیه السلام را گرفت و چنان بالا برد که سفیدی زیر بغل هر دو نمایان شد و علی را به همه مردم معرفی کرد و سپس فرمود: «سزاوارتر به مؤمنان از خود آنها کیست؟» همگی گفتند: خدا و پیامبر او داناترند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «خدا مولای من و من مولای مؤمنان هستم و من بر آنها از خودشان اولی و سزاوارترم.» آن گاه برای اطمینان، این جمله را سه بار تکرار کرد: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» و سپس چنین دعا کرد: «اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه وأحبّ من أحبّه وأبغض من أبغضه وانصر من نصره واخذل من خذله وأدر الحقّ معه حیث دار».3


1.بحارالانوار، ج21، ص405.

2. نک: مائده: 67.

3.نک: بحارالانوار، ج37، ص148.

بخش سوم: علی در بیان علی علیه السلام

علی؛ قله بلند کمالات

وجود مبارک امیر مؤمنان، علی علیه السلام، قله برافراشته کمالات انسانی و الهی است؛ چنان که خود، در خطبه شقشقیه می فرماید: «به خدا سوگند! پسر ابی قحافه ردای خلافت را بر تن کرد، در حالی که خوب می دانست من در گردش حکومت اسلامی چون محور سنگ آسیا هستم (که بدون آن آسیا نمی گردد). سیل از دامن کوهسار وجودم جاری است و پرندگان دور پرواز اندیشه ها، به افکار بلند من راه نتوانند یافت.1 من همانند کوه عادی نیستم تا انسان های عادی بتوانند قله آن را فتح کنند. من آن کوه برافراشته ام که از دامنم سیل خروشان می ریزد و هر کسی نمی تواند سیل را تحمل کند»؛ یعنی هر کسی نمی تواند ولای علی علیه السلام را در جان خود جای دهد. اگر کسی مدعی مهر علی علیه السلام باشد، باید در این راه سر بدهد. اگر طایر اندیشه متفکری بخواهد به اوج مقام علی علیه السلام بار یابد، پرهایش می سوزد. آن حضرت فرمود: «فکر هیچ کسی به مقام والای من نمی رسد».


1.نهج البلاغه، خطبه3.

علی؛ شاهد مُلک و ملکوت

امیر مؤمنان، علی علیه السلام در خطبه قاصعه می فرماید: «هر ساله رسول خدا صلی الله علیه و آله به غار حرا مجاور می شد و فقط من او را می دیدم و کسی جز من او را نمی دید. من نور وحی و رسالت را می دیدم و نسیم نبوّت را استشمام می کردم و هنگامی که وحی بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل شد، صدای ناله شیطان را شنیدم. آن گاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود: «ای علی! هر چه را من می شنوم، تو نیز می شنوی و هرچه را من می بینم، تو نیز می بینی. فرق من و تو این است که تو پیامبر نیستی».1


1.همان، خطبه 192، بند 119

علی؛ دروازه شهر علم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

جابر از امام باقر علیه السلام نقل می کند: امیر مؤمنان، علی علیه السلام هنگام بازگشت از نهروان، در کوفه خطابه ای ایراد کرد و در شمار فضایل خویش فرمود: «من، دروازه شهر علم و خزانه دار علم رسول خدا صلی الله علیه و آله و وارث آن هستم.»1 این جمله، یادآور سخن پیامبر است که فرمود: «أنا مدینه العلم وأنت یا علی بابها.»2 این سخن به این معناست که راه یابی به شهر علمِ پیامبر، جز از راه علی و اولاد علی علیه السلام ممکن نیست و اگر کسی با آنان پیوند نداشت، به درون شهر علم راه ندارد، ولی برای خود آنان، شهر علم حجابی ندارد؛ زیرا آنان دربان نیستند، بلکه دروازه اند.


1.همان، ج33، ص283.

2. شیخ صدوق، امالی، ص561.

علی؛ وزیر پیامبر صلی الله علیه و آله

امیر مؤمنان، علی علیه السلام می فرماید: «در جنگ تبوک به رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض کردم: ای رسول خدا! چرا مرا در مدینه جانشین خود می کنی (و به من اجازه شرکت در جبهه جنگ نمی دهی؟) آن حضرت فرمود: «امور مدینه جز با من یا تو اصلاح نمی شود و تو نسبت به من، به منزله هارون نسبت به موسی علیه السلام هستی، جز اینکه پس از من، پیامبری نیست».1

 

خداوند در قرآن کریم، هارون را شریک امور موسی علیه السلام می داند.2 بر این اساس، امیر مؤمنان، علی علیه السلام نیز شریک پیامبر در ابلاغ و اجرا و صیانت از وحی بود.

 

امیر مؤمنان، علی علیه السلام در حدیثی نورانی و بسیار جامع، هفتاد فضیلت اختصاصی خود را بر می شمرد که هیچ کس در این فضایل با او شریک نیست، ولی هر فضیلتی که برای دیگران ثابت است، حضرت علی علیه السلام در آن شریک است.3


1.بحارالانوار، ج33، ص149.

2.نک: طه: 32.

3.شیخ صدوق، خصال، ج2، ص572.

بخش چهارم: نخستین مدافع ولایت

1.فاطمه، یار تنهایی علی علیه السلام

نخستین پاسدارِ غیورِ غدیر و مدافع حریم ولایت علوی، وجود مبارک حضرت صدیقه کبرا، فاطمه زهرا علیها السلام است. یکی از کارهای امیر مؤمنان، علی علیه السلام پس از غصب خلافت، برای احقاق حق خود این بود که شب ها، تنها یادگار رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله، فاطمه زهرا علیها السلام را بر مرکب سوار می کرد و به خانه های انصار می رفت و از آنان کمک می خواست. حضرت فاطمه علیها السلام نیز از انصار برای علی علیه السلام یاری می خواست، ولی آنها با پاسخی نامعقول و نامقبول، اشتباه خود را توجیه می کردند و می گفتند ما یک رأی داشتیم و به ابوبکر دادیم! اگر شما زودتر اقدام می کردید، با شما بیعت می کردیم و با این سخن به درخواست یاری آنها پاسخ رد می دادند.

 

شیخ صدوق نقل می کند: حضرت صدیقه علیها السلام در پاسخ آنان می فرمود: «آیا پدرم در روز غدیر، عذری برای کسی باقی گذاشت؟»1 دفاع حضرت صدیقه طاهره علیها السلام از ولایت، در شرایطی صورت گرفت که برخی دشمنان گستاخ حضرت علی علیه السلام از ایشان به عنوان شاهد تنهایی آن حضرت یاد کرده اند.


1.همان، ج1، ص173، باب الثلاثة، ح228.

2.خطابه آتشین فاطمه علیها السلام

وقتی مهاجران و انصار شنیدند حضرت صدیقه علیها السلام قصد دارد برای سخنرانی به مسجد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برود، به مسجد هجوم آوردند و زنان بنی هاشم نیز به سوی خانه زهرا علیها السلام روانه شدند. فاطمه زهرا علیها السلام در حالی که زنان بنی هاشم وی را احاطه کرده بودند، وارد مسجد شد و برایش پرده ای آویختند. آن گاه بر اثر فراق پدر و حوادث ناگوار پس از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله چنان ناله زد که همه را منقلب و گریان کرد.

 

پس از آرامش مجلس، حضرت زهرا علیها السلام خطابه تاریخی خود را با حمد و ثنای الهی، آغاز و خدا را بر نعمت هایش شکر کرد و پس از شهادت به وحدانیت خدا و رسالت رسول خدا صلی الله علیه و آله از ستم ها و جهل ها و گمراهی های دوران جاهلیت سخن گفت و رنج ها و زحمات طاقت فرسا و مهربانانه پدر خویش را برای مردم ناسپاس برشمرد. سپس خدمات و فداکاری های همسر خویش علی بن ابی طالب علیه السلام برای اسلام و اعتماد و توجه پیامبر به ایشان را یادآور شد و خطاب به حاضران که خلیفه نیز جزو آنان بود، فرمود: «علی بن ابی طالب علیه السلام، همواره آماده جهاد و ناصح و پنددهنده بود. رنج ها را تحمل می کرد و شما در آن هنگام، در آسایش و رفاه، شاد و خندان به سر می بردید و در انتظار فرصت و مترقب شنیدن خبرهای ناگوار (درباره گرفتاری های ما) بودید. از برخورد با دشمن دوری می کردید و هنگام جنگ می گریختید. وقتی که خدا، پیامبرش را به منزلگاه پیامبران و برگزیدگان برد، در این هنگام کینه های درونی و دورویی شما پدیدار شد. جامه دین کهنه و فرسوده شد. گمراهان به سخن آمدند و فرومایگان سر برافراشتند.... شیطان سرش را از کمین گاه بیرون کرد و شما را به سوی خویش دعوت کرد، پس بدون تأمل وی را اجابت کردید. شما را تحریک کرد و به حرکت درآمدید. به خشمتان آورد و غضبناک شدید....

 

چیزی نگذشته بود و هنوز زخم دل ما بهبود نیافته و جراحت ها التیام نپذیرفته و هنوز پیامبر به خاک سپرده نشده بود که به بهانه ترس از فتنه، خلافت را غصب کردید، ولی آگاه باشید که در فتنه داخل شدید و دوزخ کافران را احاطه کرده است.... ای مردم! من دختر پیامبری هستم که شما را از عذاب خدا می ترسانید. پس آنچه را می توانید انجام دهید، ما نیز از شما انتقام خواهیم گرفت، شما در انتظار باشید، ما نیز منتظریم...».

 

خطابه آتشین، مستدل و قرآنی حضرت صدیقه علیها السلام در حضور هزاران نفر از مردم مدینه، مجلس را سخت متشنج و غاصبان را رسوا کرد و بار دیگر حقانیت امیر مؤمنان، علی علیه السلام را روشن ساخت. با نطق آتشین آن حضرت، مدینه، منقلب و صدای گریه و ناله مردم بلند شد و به طور بی سابقه گریستند.

بخش پنجم: اهمیت و آداب عید ولایت

عید سعید غدیر، عید ولایت و امامت سید اوصیای الهی، علی بن ابی طالب علیه السلام، مانند عید قربان و عید فطر از ایام اللّه به شمار می رود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره روز عید غدیر فرمود: «روز غدیر خم، برترین اعیاد امت من است».1

 

امام صادق علیه السلام نیز فرمود: «رسول خدا صلی الله علیه و آله به امیر مؤمنان، علی علیه السلام سفارش کرد تا روز غدیر را عید قرار دهد و پیامبران پیشین نیز به جانشینان و اوصیای خود سفارش می کردند تا این روز را عید بگیرند».2

 

بر اساس حدیث ثقلین، قرآن و عترت، دو یادگار گران سنگ پیامبر ند3 و همان گونه که قرآن کریم در شب مبارکی به نام «لیلة القدر» نازل شد،4 امامت و ولایت نیز در روز غدیر تعیین شده است. ازاین رو، شایسته است این روز مبارک را «لیلة القدر ولایت» بنامیم. همان گونه که قرآن کریم، شب قدر را از هزار ماه برتر می داند، روایات اهل بیت علیهم السلام نیز روز عید غدیر از هشتاد ماه برتر دانسته شده است5 و برای آن آدابی برشمرده اند که برخی از آنها عبارت است از: روزه داری؛ زیارت امیر مؤمنان، علی علیه السلام با زیارت های مخصوص؛ دعاهای مخصوص و مشترک این روز از جمله دعای شریف «ندبه»؛ نمازها و سجده های مخصوص این روز؛ غسل کردن؛ تهنیت گفتن به برادران دینی در ملاقات ها با جمله «أَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذِی جَعَلَنا مِنَ الْمُتَمَسِّکین بِوِلایةِ أَمِیرِالْمُؤْمِنینَ وَالْأَئِمَةِ علیهم السلام »؛ پوشیدن جامه های نیکو، زینت کردن و استفاده از بوی خوش؛ شادی کردن و شاد کردن شیعیان امیر مؤمنان، علی علیه السلام و بخشش خطاهایشان؛ برآوردن نیازهای مؤمنان و هدیه دادن به آنان؛ صدقه دادن به فقیران؛ ارتباط با خویشاوندان و رسیدگی مالی به خانواده؛ اطعام مؤمنان که پاداش اطعام پیامبران و صدیقان را دارد؛ افطاری دادن به روزه داران این روز؛ شکرگزاری به درگاه خدای سبحان، به پاس نعمت بزرگ ولایت؛ یاد کردن از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و خاندان او و صلوات فرستادن بر آنان؛ برقرار ساختن «عقد اخوت» با برادران دینی و کوشش در عبادت و دعا.6

 

شایسته است مهم ترین خواسته های ما در این روز گران قدر اسلام، صیانت نظام اسلامی و حوزه های فقهی و فرهنگی، عالم ربّانی شدن و حسن عاقبت باشد. مبادا چنین روزی را «تعطیل» بدانیم و از آن استفاده ای در خور نداشته باشیم!


1.بحارالانوار، ج37، ص109.

2.کافی، ج1، ص303.

3. وسائل الشیعه، ج27، ص33.

4. نک: دخان: 3.

5. بحارالانوار، ج94، ص112.

6. مفاتیح الجنان، اعمال روز عید غدیر.