عید قربان؛ آزمون بندگی

09 Sep 2016
کد خبر : 6709417
تعداد بازدید : 625

روز عید قربان، روایت اوج مند زیباترین حکایت عشق آسمانیِ یک انسان الهی است. این روز، فرجامِ نیک یک مناسکْ و آغاز یک راه است؛ پایان رنج های سفر، اشک های شوق، تن پوش های برابری، درس های برادری، بارقه های رحمت، لحظه های خاکْ ساری، هنگامه های برائت، و آغاز راهی است برای حفظ همه این ره یافت ها، فصلی برای همه این شکفتن ها و ترنّمی برای آفریده شدن دوباره. عید قربان، عید بشارت های الهی و روزی برای باز یافتن خودِ گم شده انسان است

عید قربان؛ آزمون بندگی

آغازی بر یک پایان

عید قربان، تنهاروزی از بی شماری ایام نیست تا در تعیّن یک نامْ معنا، در قاموس واژه های یک قومْ توضیح، و در فرهنگ یک آیینْ تفسیر شود. این روزْ روایت اوج مند زیباترین حکایت عشق آسمانیِ یک انسان الهی است. این روز، فرجامِ نیک یک مناسکْ و آغاز یک راه است؛ پایان رنج های سفر، اشک های شوق، تن پوش های برابری، درس های برادری، بارقه های رحمت، لحظه های خاکْ ساری، هنگامه های برائت، و آغاز راهی است برای حفظ همه این ره یافت ها، فصلی برای همه این شکفتن ها و ترنّمی برای آفریده شدن دوباره. عید قربان، عید بشارت های الهی و روزی برای باز یافتن خودِ گم شده انسان است.

عید در فرهنگ دینی

واژه «عید» تنها یک بار در قرآن آمده و به معنای روزی است که نعمت های آسمانی بر مؤمنان فرود می آید. در فرهنگ اسلام نیز از روزی که انسان در آن گناه و معصیتی مرتکب نشود، به عید تعبیر کرده اند. اعیاد اسلامی هم چون فطر، مبعث، غدیر و قربان، افزون بر این که خاطره رخ داد مهمی را در یادها زنده می کنند و بزرگ داشت، درس آموزی و تبلیغ آن روی داد را یادآور می شوند، روزهای ویژه رحمت و لطف خداوندی نیز به شمار می آیند. در این عیدها، عطایا و نعمت های الهی، در سریرهایی از نور بر بندگان فرود می آیند و دریچه های بخشش و آمرزش پروردگار، به مِهر بر مردمان گشوده می گردد. از این رو، آنان که لحظه های ناب را قدر می شناسند، در این روزها با عطر نیاز و راز، غبار غفلت را از دل های آلوده شان می زدایند و دل را از زنگار گناه، پاک می سازند.

عید قربان، عرصه جهاد اکبر

واژه «عید» به معنای رجوع و برگشتن است و «قربان» به معنای قربانی یا هر آن چه با آن بر پروردگار، تقرب جویند. از این رو، می توان عید قربان را به معنای بازگشت انسان به مقام تقرّب الهی دانست. این مقام در سایه مبارزه با هواهای نفسانی و در پرتو تهذیب، خودسازی و بهره وری از فرصت های ناب به دست می آید. زایران خانه خدا که پس از تحمّل مرارت های بسیار و پرهیز از آلایش های دنیوی، اینک به منزل گاه آخر رسیده اند، و نیز مردمانی که این روز را از روزهای ویژه الهی می دانند، عید قربان را جشن می گیرند. در این روز، مردمان مسلمان، با بزرگ داشت خاطره ابراهیم و اسماعیل و با درس آموزی از ایثار تأثیرگذار آن دو بزرگ مرد یکتاپرستِ تاریخ، بار دیگر با نهیب بر اندیشه های خویش، باورهای خود را به ستیز با خودخواهی ها و منیّت ها می فرستند، تا در پیکار اصلی با هواهای نفسانی ـ که به جهاد اکبر تعبیر شده ـ پیروز میدان باشند.

پایان ماندگار

هر عمل، خُرد یا کلان، خوب یا ناروا، در فرجامِ خود به بار می نشیند و نیکی و زشتی آن به درستی رخ می نمایاند. پایان عبادت ها نیز، رازها و رمزهایی برازندهْ در خود نهان دارند، و از این روست که رمضان در منزل فطر، نماز با سلام، هفته با جمعه و حج با عید قربان به شکوفه می نشیند. قربان، عید شادمانه ای است که چون حُسن ختامی زیبا، در پایان غزل معرفت حج آمده و به آن شکوهی بی کران بخشیده است. در عید قربان، همه مرادها، مرارت ها، مداومت ها و مناسک ها، در فرجامی ماندگار معنا می شود و در بارگاه بلند خداوندی به ثمره ثواب و قرب الهی پاداش می یابد.

عید حسرت و شادی

عید سعید قربان، شادی و شور و شعف را با حُزن و حرمان و حسرت به هم آمیخته است. آنان که با دست رفاقتِ توفیق، راهی حرم بوده اند و میهمان مکّه و مدینه و مروه و منا، اینک به هنگام عید قربان ـ که اندک اندک، آهنگ بازگشت نواخته می شود ـ از سویی با مِهر و لبخند از حلاوت عبادتی می گویند که به انجامش موفق بوده اند و از سویی دیگر، از اندوه انبوهی که آوار دلشان شده، و قصه سنگین فراقتی که غصه قلب هایشان. در آن سوی دیگر، مردمانی که سالیان پیش، شیرینی سفر به سرزمین عشق را در ذایقه های معنوی شان به خاطر سپرده اند، شهد شیرین آن خاطره ها را بار دیگر در دفتر ایّام مرور می کنند. مردمی نیز که هنوز فرصت زیارت حج را نیافته اند، دستان خود را نردبان نیایش می کنند و حسرت دیدار را با گل برگ های دعا، بهانه توفیق می سازند. عید قربان، یادمان همه این حسرت ها و شادی هاست.

عید تقرّب

حج، تبلور تمام عیار تمامت اسلام و اسلام، آیین عبودیت و بندگی و بندگی، شیوه تقرّب با مبدأ هستی است؛ یعنی حج، هنگامه حضور حق است و حالِ قرب عبد از این رو، باید که هر عمل عبادی، با نیّت نزدیک شدن به پروردگار باشد و الا همه عبادت ها، صورت هایی بی معنا می شود که جز رنج ریا، حاصلی به همراه ندارد. در تمامی مناسک و مراتب حج نیز از آغاز تا فرجام، اگرچه در قالب های گونه گون و در اشکال مختلفْ صورت می پذیرد، ولی روحی منسجم و کلیتی هم تافته دارد و زندگی و زایندگی آن، در پرتو همین روح منسجم ـ که همانا رسیدن به مقام تقرّب الهی است ـ رخ می نماید. این امر در عید قربان و با سنّت قربانی که به شکل نمادین ذبح حیوان نمایش داده می شود، بیش تر تجلّی می یابد؛ چرا که این سنّت، یادگار و یادآور عمل انسانی است که برای یافتن قرب الهی، در اوج تسلیم و رضا، عزیزترین کس خویش را به قربان گاه ذبح فرستاد.

آزمایش آشکار

پروردگار متعال در قرآن مجید، زیباترین تصویر عشق الهی انسان را در داستان رضای ابراهیم و تسلیم اسماعیل، این گونه ترسیم کرده است: «و وقتی با او به جایگاه «سعی» رسید، گفت: ای پسرک من! من در خواب [چنین] می بینم که تو را سر می بُرم، پس ببین چه به نظرت می آید؟ گفت: ای پدر! آن چه را مأموری انجام ده! ان شاءالله مرا از شکیبایان خواهی یافت. پس وقتی هر دو تن در دادند [و هم دیگر را بدرود گفتند] و [پسر [را به پیشانی برخاک افکند، او را ندا دادیم که ای ابراهیم! رؤیای [خود] را حقیقت بخشیدی، ما نیکوکاران را چنین پاداش می دهیم. راستی که این همان آزمایش آشکار بود».

اندکی تأمل

امروز که در شادی عید قربان قدم می زنیم، لختی با خود بیندیشیم که اگر آن روز، ابراهیم خلیل، اسماعیل را ـ که همه هستی و نمادی از تعلق دنیایی اش بود ـ به قربان گاه برد، امروز، اسماعیل ما کیست؟ کدام تعلق، بر بال پرواز ما زنجیر شده است؟ مال؟ مقام؟ موقعیت؟ جوانی؟ زیبایی؟ یا... باید که هر چه بهانه ماندن است، هر که ما را به دنیا گره زده، هر چه بر چشمان دلمان بسته اند تا خدا را نبینیم، و هر غبار غفلتی که بر قلبمان نشسته و فطرت پاکمان را سیاه اندود کرده است، همه و همه را چون گوسفندی قربانی، به مذبح ببریم و شاه رگ دل بستگی هایمان را با تیغ پیکار با نفس قطع کنیم:

بگذر از فرزند و جان و مال خویش

تا خلیل اللّه ِ دورانت کنند

سَر بِنه بر کف، برو در کوی دوست

تا چو اسماعیل، قربانت کنند

 

دوستیِ خدا گوارایت باد

صحرایی تفته، ریگ زاری خشک و بی آب و علف، لحظه هایی که به کندی می تپید و پدری که با پروردگارش میثاق و پیمانی داشت. برای پدر سخت است اگر خاری به پای فرزند خَلد، ناگوار است اگر جان او را فسرده بیابد؛ پس بار خدایا! این چه پیمانی است که تو باپیامبرت بسته ای؟!

و ابراهیم با دستان پسر در دست، استوارگام می پیمود. او مأمور بود که فرزند را با دستان خویش قربانی کند. پدر هرگز به چنین امری رضا نمی دهد، ولی ابراهیم که هم چون دیگر پدران نیست. نام مقدّسِ خداوند را بر زبان می راند، خنجر بر حنجر اسماعیل می نَهد و می فشارد. خدایا! پس چرا این کاردْ کارگر نمی افتد؟!... به ناگاه از دل آسمان، از پی برقی و رعدی، قوچی سپید، پای بر زمین می نهد. بیا ابراهیم، این گوسفند را قربانی کن. تو از این آزمون سربلند بیرون آمدی؛ پس دوستی خدا گوارایت باد.

قربانی کربلا

عید قربان، حکایت آزمایش ابراهیم و اسماعیل و هاجر، و تاریخ عبودیت است. این حکایت و این آزمون، در طول تاریخ، همواره تکرار شده، اگرچه هیچ گاه بر آن شیوه و به آن گونه نبوده است. تکرار حیات بخش آن واقعه، در کربلا و در آزمایشی متفاوت تجلی یافت. در آن سرزمین، حضرت سیدالشهداء علیه السلام ابراهیم، زینبْ هاجر و فرزندان و یاران حسین علیه السلام اسماعیل این واقعه بودند. اینان حماسه این آزمون را پر شکوه تر از ابراهیم و اسماعیل و هاجر، بر پهنه ابدیت رقم زدند؛ چرا که ابراهیمِ کربلا، نه تنها یک اسماعیل، که اسماعیل هایش را به مذبح برد و در پایان خود نیز به قربان گاه شهادت رفت. هاجر اگر بر جدایی اسماعیلی که به دامانش بازگشت صبر پیشه ساخت، زینب علیهاالسلام بر مصیبتِ فراقِ ابدی 72 عزیز، صبورانه سوخت. اگر آنان خانه کعبه را بنا نهادند تا مردمان به آن جا رو آورند و با خدای کعبه تجدید عهد کنند، امام حسین و امام زین العابدین علیه السلام و زینب علیهاالسلام نیز با ایثار خون و رشادت های بی شمار، غبار غفلت و حجاب و نفاق را از چهره اسلام زدودند.

عید تسلیم

عید قربان با تجدید خاطره ابراهیم و اسماعیل، سمبلی از تسلیم در برابر اوامر الهی را فرا روی مؤمنان حقیقت جو به نمایش می گذارد و می آموزد که مسلمان راستین، نه تنها بایدکه با زبان و گفتار، وحدانیت خدا و نبوت پیامبرش را تصدیق کند، بلکه باید با تمام وجود خویش، تسلیم حق و حقیقت باشد. در مناسک حج نیز، زایر نمی پرسد که چرا باید از کوه صفا به سوی کوه مَروه هفت بار بدود، چرا باید این چنین گرد خانه خدا بچرخد، چرا باید شب را در مَشعر به روز آورد، چرا باید قربانی کند. او با فریادِ: «لَبِّیْکَ اللهمَّ لَبِّیْکَ»؛ لبیک بارالها لبیک. تو بی شریکی، لبیک. سپاس و نعمت و فرمان روایی از آنِ توست، تو بی شریکی، تسلیم بودن خود را اعلام می دارد و با ابراهیمِ پیامبر که سرسلسله اسلام آوردگان و تسلیم شدگان به حق است، هم زبان می شودو رو به کعبه ای که ابراهیم علیه السلام بنا کرده می گوید: «همانا نماز من و عبادات من و زندگی و مرگ من، برای خداوندی است که پروردگار جهانیان است. او شریکی ندارد و به من چنین امر شده است».

عید بیزاری از دنیا

عید قربان، جشن تقرّب به درگاه خداوند است و این معنا، جز در سایه بُریدن از همه تعلقاتِ دامن گیر و رَستن از همه وابستگی های ناروای دنیایی به انجام نمی رسد. حضرت علی علیه السلام ـ که بزرگْ راهنمای راه طریقت است ـ در یکی از روزهای عید قربان، با اشاره بدین معنا، در بیزاری از دنیا فرموده اند: «آگاه باشید! گویا دنیا پایان یافته و وداع خویش را اعلام داشته است. خوبی هایش ناشناخته مانده، به سرعت پشت کرده، می گذرد. ساکنانش را به سوی نابودی می کشاند و همسایگانش را به سوی مرگ می راند... . ای بندگان خدا! از سرایی کوچ کنید که سرانجام آن نابودی است. مبادا آرزوها بر شما چیره گردد [و [مپندارید که عمر طولانی خواهید داشت».

قربانی؛ مقدّمه قُرب

راز زندگی مردان راستین الهی، در آن است که آنان برای رسیدن به کوی دوست و کسب رضایت محبوب، هرچه جز خدا در دل دارند، بر جای می گذارند تا پاک و مطهر به بارگاه ربوبی حضرت حق وارد شوند. در این عرصه، قربانی، وسیله قرب است و عید قربان، روز تقرّب و نزدیکی به درگاه پروردگار. خداوند متعال به مابسیار نزدیک است، حتی نزدیک تر ازرگ گردن، ما نیز باید که به او نزدیک شویم و قربانی کردنِ هر آن چه غیر اوست و در دل و جان ما مسکن گزیده، مقدمه قُرب است. این همان رمز قربانی و یکی از ارکان مهم حج ابراهیمی است، و چه خوب گفته اند:

ز اسماعیل جانْ تا نگذری مانند ابراهیم

به کعبه رفتنت تنها نماید شاد شیطان را

کسی کو روز قربان، غیر خود را می کند قربان

نفهمیده است هرگز معنی و مفهوم قربان را

 

قطع تعلق از همه چیز

در مسیر بندگی، گاه ممکن است که علم و عمل صالح انسان نیز، حجاب حق و دام راه مؤمنان گردد. در آزمایش الهی قربانی، اسماعیل، نه تنها فرزند دل بند و حاصل عمری درد و امید و دل بستگی و هجران، بلکه «عمل صالح» ابراهیم است که خداوند خود بشارت تولدش را در سنین پیری به او داده بود. در این آزمون الهی، حضرت ابراهیم در حالی که دیگر از خود و خودبینی هیچ نداشت، از حاصل عمر و عمل صالح خود نیز قطع امید کرد تا تنها به یکی تعلق داشته باشد. او با شکست شیطان، همه مراتب عالی توحید را سپری کرد و از امتحان مهم پروردگار سربلند گام بیرون نهاد.

قربانی؛ آزمون انفاق

در ورای احکام حیات بخش اسلام، اسرار شگرف و غنایی بی کران از معنای نابْ نهفته که کاوش پژوهش گران و ادراکِ اندک آدمیان، به هزار توی ژرف بسیاری ازآنان دست نیافته است. درباره فلسفه قربانی نیز، سخن بسیار گفته شده، ولی می توان یکی از مهم ترین اسرار این آیین را، امتحان مردمان در بذل مال و جان خویش در راه خدا دانست. در سنّت قربانی، آدمی در آزمونی الهی، با بریدن گلوی طمع و با جدا ساختن اندکی از مال خود، از سر رضا و تسلیم و بدون بخل و تنگ نظری، هدیه ای در خور را نثار دوست می کند. بدون تردید، همان گونه که در آیه 37 سوره حج آمده، خداوند متعال از گوشت و پوست و خون قربانی بهره ای نخواهد برد، بلکه تقوا، پرهیزکاری و فرمان بُرداری انسان است که خدا را خشنود کرده و نردبان رشد و تعالی آدمی می شود.

فدا کردن بهترین داشته ها

هر ساله در روز عید قربان، میلیون ها زایر مشتاق، گردهم می آیند تافریضه قربانی را به انجام رسانند. در تعالیم اسلام برای پذیرفته شدن قربانی، افزون بر رعایت احکام فقهی ویژه آن، می بایست به بسیاری از ملاک های معنوی نیز توجه داشت؛ اموری هم چون قصد تقرب، اخلاص و این که انسان، برترین داشته های خود را پیشکش بارگاه الهی کند. قرآن مجید نیز در سوره مائده، در اشاره به ماجرای فرزندان حضرت آدم علیه السلام ، بر این مهم تأکید دارد. در این داستان آمده که: «هابیل» یکی از بهترین شتران خود را برای قربانی حاضر کرد، ولی «قابیل» ـ که بهره کاملی از ایمان نداشت ـ دسته ای از گندم های نامرغوبش را به این امر اختصاص داد. پروردگار، قربانی هابیل را ـ که از روی صدق و اخلاص بود ـ پذیرفت، و هدیه قابیل را ـ که در آن نشانی از اخلاص نبود ـ نپذیرفت.

اسوه های دین داری

سرگذشت و آزمایش ابراهیم و هاجر و اسماعیل، حکایت همه بندگان وارسته و صالح و صدیق خدا و اسوه تمام دین داران است. در قصه ابراهیم، آن حضرت برای رسیدن به مقام قُرب، تمام امیدهای خود را به قربان گاه برد و قهرمانِ مقام رضای به امر حق شد. هاجر نیز بارها بی پناهی و بیم و امید را آزمود و با توکل بر خدا، به مقام صبر رسید. قربانی بزرگ یعنی اسماعیل نیز، به رضای دوست راضی بوده، حتی صبر خود را نیز تسلیم کرده بود. رضای ابراهیم، صبرهاجر و تسلیم اسماعیل، هر کدام درسی جاودانه اند و اینان، خود معلمان ماندگار. ابراهیم و هاجر و اسماعیل، سه اسوه اند که هر کدام در بندگی، مرتبه ای دارند و هر کس که سیری به سوی خانه حقیقت خویش دارد، با آنان احساس خویشی و خویشاوندی می کند.

قدمت قربانی

در روز عید قربان، زایران بیت اللّه الحرام در سرزمین مِنا، و بسیاری از کسانی که سال های پیش به حج رفته اند، سنّت قربانی را به جا می آورند. این آیین، اگرچه در فرهنگ اسلامْ فلسفه، اسرار و اهمیت ویژه ای یافته، ولی در امت ها و ادیان پیشین نیز به گونه های متفاوت رایج بوده است. از این رو، نمی توان آن را آیینی ویژه اسلام دانست. قرآن مجید در سوره مائده، با اشاره به داستان آزمایش فرزندان حضرت آدم و پذیرفته شدن قربانی هابیل و قبول نشدن قربانی قابیل از سوی خداوند، قدمت این امر را به درازای عمر آدمی دانسته است. مرحوم علامه طبرسی، صاحب تفسیر مجمع البیان نیز در تبیین آیه 34 سوره حج، این آیه را، دلیلی بر عدم اختصاص سنّت قربانی بر مردمان مسلمان می داند.

اعمال زایران در عید قربان

زایران بیت اللّه الحرام، در روز عید قربان، چند عمل را به انجام می رسانند. ابتدا با پرتاب هفت سنگ ریزه برای هفت بار به ستون هایی چهارگوش از سنگ های برهم چیده شده ـ که نماد ابلیس رجیم است ـ تنفّر خود را از همه شیطان های درون و برون ابراز می کنند. این عمل را «رَمْیِ جَمَره» گویند. سپس با کوله باری از عقیده و جهاد، رو به سنّت قربانی می آورند و آن را به پیش گاه پروردگار هدیه می کنند. سومین و آخرین عملی که حاجیان باید در روز دهم ذی الحجه به انجام رسانند، عمل «حَلق» یا تراشیدن موهای سر برای مردان و کوتاه کردن قدری از مو و ناخن برای زنان است. زایران خانه خدا، در روز عید قربان، شکوه مندترین و آرمانی ترین گام ها را برای رام کردن نفْس خویش برمی دارند و کمال تسلیم و رضا را در تصویری زیبا از عبودیت و بندگی به نمایش می گذارند.

زدودن خرافات

دین مقدس اسلام، آیین قربانی را از پلیدیِ خرافات و انحرافت زدود و آن را به صورت برنامه ای پویا، سازنده و رشدآفرین، در عرصه جامعه عرضه داشت. پیش از این، چهره این سنّت الهی، با اعمالی زشت، آلوده شده بود. در برخی از اقوام پیشین هم چون فینیقی ها، کنعانیان و مصریان، عادت نکوهیده قربانی کردن فرزندان یا افراد بشری رایج بود. بعضی، قربانیان خود را به بت های چوبی و سنگی پیشکش می کردند و دسته ای دیگر نیز قربانیان را باسوزاندن، تقدیم معبودهای خود می ساختند. دین مقدس اسلام، ذبح انسان، قربانی برای بتان و سوزاندن آن را رد کرد و کشتن قربانی را، به عنوان عبادتی مقدس در راه منفعت رساندن به مردمان و انفاق به تهی دستان به کار گرفت.

اطعام غیرمسلمان

بسیاری از فقها با استدلال به آیه 36 سوره حج، بر این باورند که گوشت قربانی را حتی به غیر مسلمان نیز می توان بخشید. از این رو، شایسته است فقیران را از هر مذهب و مرام، از منافع قربانی بهره مند ساخت. در کتاب مناسک حج حضرت امام خمینی رحمه الله آمده است: «احتیاط آن است که ذبیحه را سه قسمت کنند، یک قسمت را هدیه بدهند و یک قسمت را صدقه بدهند و قدری هم از ذبیحه بخورند و صدقه را به مؤمنین بدهند،... و اگر صدقه را به فقرای کفار بدهد یا آن که تمام ذبیحه را به آن ها بدهد، اشکال ندارد».

در دنیایی که هر گروه و دسته، برای استثمار دیگران نقشه می کشند و تنها به منافع خویش می اندیشند، بدون تردید، تنها مکتبی چون اسلام ـ که دارای چنین تفکری بشر دوستانه و خیرخواهانه است و در عمل آن را به اثبات رسانده ـ قابل اعتماد و اطمینان است. اسلام، دین زدودن فقر است؛ حالْ هر کس و هر کجا که باشد. این گونه جامع نگری هاست که توجه مردمان گیتی را به این مکتب انسان ساز متوجه کرده است.