راست قامتان جاودانه تاریخ؛ هفتم تیرماه سالروز شهادت مظلومانه آیت الله دکتر بهشتی و 72 تن از یاران امام خمینی (ره)

27 Jun 2017
کد خبر : 6708516
تعداد بازدید : 905

هفت تیر یعنی: هفتاد و دو طبق، تقدیم جان؛ هفتاد و دو سر بر آستان؛ هفتاد و دو سرباخته، در سجده ی عشق؛ هفتاد و دو شانه و نشانه ی ستبر استقامت؛ هفتاد و دو سینه ی صد چاک ولایت.

راست قامتان جاودانه تاریخ(فاجعه هفتم تیر)

 

اشاره

حدود ساعت 21 و7 دقیقه هفتم تیرماه 1360، دو بمب بسیار قوی، در محل دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی منفجر شد که بر اثر شدّت انفجار، تمامی سقف ساختمان فروریخت و موجب به شهادت رسیدن شهید مظلوم آیت اللّه دکتر سید محمد حسینی بهشتی و 72 تن از شخصیت های سیاسی ـ مذهبی گردید.

در آن شب، یک بار دیگر دَدمنشان جهان خوار، از پشت بر قامت استوار مردان خدا خنجر کوفتند و به گمان خود کوشیدند که میدان را تهی کنند و قامت استوار ملّتی را که چنین به پاخاسته بود، درهم شکنند، اما هر قطره خونی که چکید، گواه پایدار جنایت جهان خواران شد و هر مردی که در خون غلطید، هزار مرد را، استوارتر و مصمم تر راهی میدان کرد؛ میدانی که نیروی اهریمنی باطل در برابر حق جز شکست ره به جایی نخواهد جست.

هفتاد و دو مهاجر عاشق

یاد شهیدان هفتم تیر، بس معطّر و روح بخش است. هفتاد و دو شهید خونین، هفتاد و دو ستاره خونین، هفتاد و دو نمونه «بودن»، هفتاد و دو مهاجر عاشق، جمعی بودند و شمعی داشتند. شمع این جمع، «بهشتی» مظلوم بود. کاروانی بودند و مقصدی داشتند و آن، «لقاءاللّه » بود. اگرچه قامت هایشان در زیر آوار انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی درهم شکست، این قامت های فرو شکسته، قیامتی ازقامت های یک امّتِ قائم پدید آورد.

آن پیکرهای پاک قطعه قطعه شده، سفره سبز طراوت این نهضت را درتمام خانه ها و کوچه ها و گذرها گسترد.

ثانیه های پرشتاب

هفتم تیرماه 1360 بود. در مرکز شهر و در محل ساختمان حزب جمهوری اسلامی، ثانیه ها باشتاب سپری می شد. چهره های آرام دولت مردان و رهبران حزب، درفضای نیمه روشن ساختمان، بیانگر ایمانی شگرف بود. بانگ رسای شهید بهشتی در فضای تالار می پیچید و چشم ها و نگاه ها را درجذبه ای جادویی فرو می برد.

و ناگهان،... دقیقه ای بعد، صدای سهمگین انفجار بمب در مرکز شهر قلب ها را لرزاند. سقف سالن با تکه تکه شدن قطعات بمب بر سر دولت مردان آوار شد و تلّ بلند خاک، پیکرهای زخمی و اجساد تکه تکه شده دولت مردان را پوشاند. ناگاه شهر در ماتم و بهتی عظیم فرو رفت و چهره های مصمّم و خشمگینِ مردم، با گام های شتاب آلود و مشت های گره کرده، به مقرّ حزب هجوم آوردند و با شعارهای کوبنده، فریاد زدند: «آمریکا، آمریکا ننگ به نیرنگ تو، خون شهیدان ما می چکد از چنگ تو».

فاجعه بزرگ

در هفتم تیرماه سال 1360، دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، در حالی که جمعی از بلندپایه ترین و دل سوزترین مسؤولان نظام، هم چون آیت اللّه بهشتی رئیس دیوان عالی کشور، چهار وزیر، دوازده معاون وزیر و حدود سی نماینده مجلس در آن جلسه حضور داشتند، با بغض منافقان منفجر شد و 72 یار وفادار انقلاب و امام، با ذکر خدا بر لب و بدن های پاره پاره، به دیدار حق شتافتند. در پی این حادثه، مردم انقلابی ایران، در سراسر کشور مجالس عزاداری باشکوهی برگزار کردند و با این کار، نفرت عمیق خود را از دشمنان انقلاب و به ویژه منافقان نشان دادند. حضرت امام خمینی رحمه الله درباره این حادثه جان سوز فرمودند: «ملت ایران در این فاجعه بزرگ، 72 تن بی گناه، به عدد شهدای کربلا از دست داد».

27 صندلی؛ 27 دسته گل

پس از حادثه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیرماه سال 1360 و شهادت جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، نخستین جلسه علنی مجلس، سه روز بعد، یعنی چهارشنبه دهم تیرماه برگزار شد. درآن روز، به یادبود آن شهیدان، 27 دسته گل، بر روی 27 صندلی مجلس قرار داده بودند.

یکی از مسئولان نظام درباره آن روز می نویسد: «نگران عدم تشکیل مجلس، به خاطر کمبود از حدنصاب لازم بودم خوش بختانه با یک ساعت تأخیر، نصاب حاصل شد و جلسه علنی رسمیت یافت. موفقیتی بزرگ حاصل آمد؛ چون 27 نفر نماینده شهید داشتیم و نُه نفر مجروح؛ گرچه جمعی از مجروحان، از بیمارستان به مجلس آمدند.

تشییع شهیدان خونین بال

دو روز بعد از فاجعه هفت تیر، مردم برای تشییع شهدا، در میدان حسن آباد جمع شدند و به سوی بهشت زهرا به حرکت درآمدند. شهدای پاک باخته در راه حق، یکی پس از دیگری بر روی دست های گرم و توان مند مردم به خاک سپرده می شدند و تا عصر آن روزفراموش نشدنی، 28 تن از شهیدان دفن شدند و تشییع بقیه، از جمله شهید مظلوم دکتر بهشتی، به وقت دیگری موکول شد. بامداد روز بعد با این که دفن شهدا اعلام نشده بود، اما سیل مردم به سوی بهشت زهرا سرازیر شد و سرانجام در آن موقع، پیکر پاک آن شهید مظلوم و تنی چند از هم سنگرانش، روی دست های پاک مردم به محل دفنشان انتقال یافت و پیکرآنان ـ که پاک تر از گُل بود ـ به خاک سپرده شد.

پیام امام خمینی در مورد هفت تیر

امام خمینی رحمه الله در بخشی از پیام خود درباره هفت تیر، درمورد خیانت های منافقین می فرماید: «می خواهید با شهادت رساندن عزیزان ما، این ملت فداکار را از صحنه بیرون کنید. شما تا توانستید به فرزندان اسلام، چون شهید بهشتی و شهدای عزیز مجلس و کابینه با حربه ناسزا و تهمت های ناجوان مردانه حمله کردید که آن ها را از ملت جدا کنید و اکنون که آن حربه از کار افتاده و کوس رسوایی همه تان بر سرِ بازارها زده شد، در سوراخ ها خزیده و دست به جنایاتی ابلهانه زده اید که به خیال خام خود، ملت شهید پرور و فداکار را با این اعمال وحشیانه بترسانید و نمی دانید که در واژه شهادت، واژه وحشت نیست».

سخنان مقام معظم رهبری در مورد هفت تیر

مقام معظم رهبری در مورد حادثه هفتم تیر سال 1360 می فرماید: «یک جمله درباره حادثه هفتم تیر عرض کنیم و آن این است که شاید از همه ابعاد متعددی که این حادثه داشت، این بُعد جالب تر باشد که این حادثه، نشان داد که ضربه های سهمگینی از این قبیل هم حتّی نمی تواند به استحکام بنای جمهوری اسلامی که به ایمان و حضور مردم تکیه کرده است، خللی وارد کند. این حادثه، حادثه کوچکی نبود. چنین حادثه ای در هر نقطه دنیا کافی است برای فرو ریختن یک نظام. این همه اشخاص مؤثر، مهم، خوش فکرو مبارز به دست جنایت کار تروریست ها در یک لحظه از بین بروند ونظام آن را تحمل کند و از آن، وسیله ای برای استحکام هر چه بیش تر خود به وجود بیاورد. این چیز شگفت آوری بود. این برکت حضور و ایمان مردم، به برکت استحکام ساخت درونی نظام اسلامی بود و به فضل پروردگار، همیشه همین طور خواهد بود».

به یاد شهیدان هفت تیر

بهشتی از دید دشمن

رادیو بی بی سی انگلیس، با همه دشمنی هایی که با شهید مظلوم دکتر بهشتی داشت، در برنامه شبانگاهی هشتم تیرماه 1360 گفت: «آیت اللّه دکتر سید محمد حسینی بهشتی، رهبر حزب جمهوری اسلامی، رئیس دیوان عالی کشور و عضو شورای ریاست جمهوری، مردی خوش لباس، با چهره ای گیرا و پُر ابهت بود. بهشتی به عنوان یک نویسنده اسلامی درمسایلی، از قبیل مفهوم دولت در اسلام و نیز نقش روحانیت در رابطه اسلام با مکتب های فکری جدید، مطالب فراوانی نوشته است. سال های اقامت او درآلمان غربی، به عنوان رهبر جامعه مسلمانانِ هامبورگ، به علت علم، لیاقت و نظم فکری اش به عنوان یک روحانی بود».

آثار بهشتی

با این که دکتر شهیدبهشتی در کنار تدریس و سخنرانی، به تحقیق نیز می پرداخت، اما تألیفات زیادی از او چاپ نشده است. آثارآن شهید بزرگوار عبارت اند از: 1. خدا از دیدگاه قرآن؛ 2. نماز چیست؛ 3. بانک داری در قوانین مالی اسلام؛ 4. روحانیت اسلام در میان مسلمین؛ 5. مبارز پیروز؛ 6. شناخت دین؛ 7. نقش ایمان در زندگی انسان؛ 8. کدام مسلک؛ 9. شناخت؛ و 10. مالکیت. البته افزون براین آثار، مجموعه ای از سخنرانی ها و مصاحبه های او، که جملگی مربوط به دوران انقلاب و پس از انقلاب است، در سه جلد با عناوین: او به تنهایی یک امت بود، بهشتی سیدمظلوم امت، و بهشتی اسطوره ای بر جاودانه تاریخ در تابستان سال 1361، به وسیله واحد فرهنگی بنیاد شهید تهران چاپ شده است.

بهشتی از دید امام

بهشتی، مظلوم زیست و مظلوم مُرد و خار در چشم دشمنان اسلام بود.

مراتب فضل ایشان و مراتب تفکر ایشان و مراتب تعهد ایشان برمن معلوم بود.

بهشتی، یک ملت بود.

من بیش تر از بیست سال ایشان را می شناختم و برخلاف آن چه این بی انصاف ها در سراسر کشور تبلیغ کردند و مرگ بر بهشتی گفتند، من او را یک فرد متعهد، مجتهد، مدیر، علاقه مند به ملت، علاقه مند به اسلام و به درد بخور برای جامعه خودمان می دانستم.

من بیش تر از بیست سال است که آقای بهشتی را می شناسم و در این مدت، حتی ندیدم یک کلمه ازکسی غیبت کند.

شهید محمد منتظری

شهید محمد منتظری، درسال 1323 در نجف آباد متولد شد. او تحصیلات جدید را در حدّ متوسطه وتحصیلات حوزه را در فقه و اصول گذراند. شهید منتظری، قبل از انقلاب، در لبنان و لیبی بر ضد رژیم صهیونیستی می جنگید. پس از پیروزی انقلاب، در اولین دوره مجلس شورای اسلامی، به عنوان نماینده مردم نجف آباد انتخاب شد و سپس درفاجعه هفت تیر، بر اثر انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، به شهادت رسید. روحش شاد و یادش گرامی باد.

شهید قندی؛ وزیر پست و تلگراف و تلفن

شهید دکتر محمود قندی، در سال 1323 در خانواده ای مذهبی درتهران متولد شد. او تمام سال های تحصیل را با رتبه اول به پایان رساند و دیپلم خود را با معدل 85/19 گرفت. آن شهید در کلاس های درسی مرحوم علامه طباطبایی، شهید بهشتی و شهید مطهری فعّالانه شرکت می کرد و از پر استعدادترین شاگردان ایشان به شمار می آمد. شهید قندی، پیش از پیروزی انقلاب، در امر تکثیر، پخش و توزیع اعلامیه های حضرت امام رحمه الله فعالیت های زیادی داشت. او پس از پیروزی انقلاب، به سمت ریاست دانشکده مخابرات و سپس از طرف شورای انقلاب، به عنوان وزیر پست، تلگراف و تلفن منصوب شد. شهید دکترقندی در مورد شهادت می فرمود: «شهادت، فیض عظیمی است که نصیب هر کسی نمی شود».

شهید فیاض بخش؛ وزیر مشاور و سرپرست سازمان بهزیستی

شهید دکتر محمدعلی فیاض بخش، در سال 1316، در محله بازار آهنگرهای تهران، در خانواده ای مذهبی و خَیرّ به دنیا آمد. او تمام عمر خود را به خدمت محرومان پرداخت و خود را به مفهوم واقعی، وقف مستضعفان جامعه نمود. آن شهید، اعتقاد کاملی به ولایت فقیه داشت و دیگران را در این مورد آموزش می داد و پیوسته آرزو می کرد که جزء خدمتگزاران امام زمان حضرت مهدی(عج) محسوب گردد. هم چنین ایشان یکی از سه نفر معتمدین پزشکی گروه رابط با ستاد هفت نفری منتخب امام در انقلاب فرهنگی بودند و در شاخه پزشکان خوب جمهوری اسلامی ایران فعالیت داشتند. شهید فیاض بخش پس از پیروزی انقلاب، ازسوی شورای انقلاب به عنوان وزیر مشاور و سرپرست سازمان بهزیستی کشور انتخاب گردید و در حادثه هفت تیر، مظلومانه به شهادت رسید.

شهید عباس پور؛ وزیر نیرو

شهید حسن عباس پور، از جمله نیروهای صادق و فداکار انقلاب اسلامی ایران به شمار می آمد. او پس از پیروزی انقلاب، در بازسازی ایران و تثبیت حکومت اسلامی، نهایت تلاش خود را نمود، به طوری که شبانه روز نزدیک به 18 ساعت کار و تلاش می کرد. شهید عباس پور در اول آذر ماه 1358، به وسیله شورای انقلاب به عنوان وزیر نیرو انتخاب شد. مدیریت صحیح آن شهید باعث شد تا در ظرف مدت کوتاهی، فعالیت های چشم گیری از سوی وزارت نیرو در راه خدمت به مستضعفان انجام گیرد. برای مثال، روند برق رسانی به روستاها با حداقل هزینه، دَه برابرِ گذشته شده بود. سرانجام آن شهید والا مقام، در حادثه هفت تیر سرفرازانه شربت شهادت نوشید و به خیل شهیدان خونین کفنِ راه حقیقت پیوست.

شهید کلانتری؛ وزیر راه و ترابری

شهید مهندس موسی کلانتری، وزیر راه و ترابری دولت شهید رجایی بود که در حادثه هفتم تیر 1360 به شهادت رسید. او با گسترش مبارزات مردم در سال 1357، به همراه عده ای از هم رزمان خود، در عملیات مسلحانه بر ضد رژیم شاه شرکت کرد. شهید کلانتری پس از پیروزی انقلاب، از سوی شورای انقلاب به عنوان وزیر راه و ترابری منصوب شد و سپس در دولت شهید رجایی هم همین مسؤولیت را برعهده داشت. در بخشی از وصیت نامه آن شهید می خوانیم: «آرزو می کنم که دربستر نمیرم. ... آن هایی که مرا می شناسند، بدانند این انقلاب مال خداست و خود را فدای آن کنند».

در سوگ آیت اللّه بهشتی

ای خفته به خاک و خون بهشتی

وی خاک تو لاله گون بهشتی

ای آن که در انقلاب خون بار

دشمن ز تو شد نگون بهشتی

برخیزو قیام کن دوباره

کن پرچم کفرْ پاره پاره

برخیز ز جا که انقلاب است

خون بر مژه های آفتاب است

ای الگوی رهبران آزاد

امروز دگر نه وقت خواب است

برخیز که موقع قیام است

دلْ خسته ز سوگ تو امام است