حضرت زینب (سلام الله علیها) قهرمان صبر ؛ پنجم جمادی الاول سالروز ولادت حضرت زینب (س) - دانشکده صنایع غذایی بهار
زینب (سلام الله علیها) قهرمان صبر
ای زمین میدانم با کسی از مصائب روزگار شکوه نکردهای و به مشیتحق راضی بودهای و بر سختیها و مصیبت ها دندان به جگر گرفته ای، میدانم به کسی نگفته ای وقتی مردان و زنان باایمان در درونت آسایش میگرفتند چنان میگریستی که فرشتگان مقرب سنگ صبور تو میشدند و شکیباییات میدادند، میدانم به فرمان خداوند، آن هستی بخش یگانه، هر داغی را به جان خریدی و شکوهای نکردی و همه دشواریها را ناچیز انگاشتی اما میدانم بر مرگ خاندان نبوت (ع) چنان بی طاقت شدی که اگر حول و قوه الهی نبود از هم میپاشیدی . یادت هست زمانی که خاتم انبیا را در درونت جای میدادند چنان فریاد میکردی که پرندگان آسمان بر احوالت گریستند.
یادت هست زمانی که مولا (ع) میخواست در آن دل شب فاطمه اش را در تو آرامش دهد نالیدی و التماس کردی که توان نداری این همه بار امانت را بپذیری اما خواست خداوند این بود و به ناچار زبان به کام گرفتی . یادت هست زمانی که می خواستند فرق شکافته اولین امام عالم علی (ع) را به خاک تو بپوشانند چنان متحیر و مضطرب گردیدی که نزدیک بود با ستارگان دیگر برخورد کنی وبرای همیشه نابود شوی . به یاد داری زمانی را که مردان بنی هاشم، محزون و غمگین، آماده میشدند امام مجتبی را در دستهای تو بگذارند، تو چنان آشفته و پریشان خاطر شدی که لرزیدی که اگر کوهها به فرمان خداوند به یاریات نمی شتافتند همزان و و همقدم نیستی میشد .
ولی میخواهم بگویم دردناکترین و غم انگیزترین حادثه ای که تو دیدی حماسه عاشورا بود، حماسه ای که بهترین و پاکترین بندگان خدا برای صیقل دادن آینه دین از زنگار بدعت ها و به اهتزار درآوردن پرچم اسلام ناب محمدی با پستترین انسانها جنگیدند و شهادت را بر ذلت ترجیح دادند . تو یک یک آنان را بوسیدی و چون گنجینه ای نهان کردی . تو همه این سختیها و نامرادیها را به دوش کشیدی اما اگر تاب بیاوری و صبور باشی باید یادآور شوم برای تو تلختر از شهادت حسین احوال زینب بود، چون میدیدی این خواهر داغدیده را با دشنام ها و هتک حرمت ها آزرده و رنجور میسازند و زخم دلش را نمک میپاشند . تو میدیدی آن عزیز در برابر شلاق آن نامردان عالم ایستادگی میکرد تا مبادا یتیمان برادر درد بیپدری را احساس کنند . تو چنان خشمگین شدی که اگر فرمان الهی نبود همه آن گرگ صفتان را می بلعیدی . در آخر میخواهم برای این که در غمت شریک باشم و آرام بگیری زندگی زینب (س) را چکیده وار در گوشت زمزمه کنم
ولادت
حضرت زینب (س) در خانوادهای به دنیا آمد که به طهارت و پاکی شهرت داشت، در خانواده ای دیده به جهان بردوخت که آیه «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» (1) بر عصمتش صحه میگذارد، خانوادهای که ملائکه غبار در و دیوارش را به تبرک بر دیدگان میمالند و به آن مباهات میکنند . گفتنی است که مورخان، زمان دقیق این تولد را علیرغم اهمیتی که دارد ضبط نکردهاند و آراء و اقوال چنان متشتت و گونه گون است که جز با قراین و حوادث تاریخی نمیتوان آن را حدس زد، با این حال، عالمانی چون علامه مجلسی این ولادت را در سال پنجم هجری دانسته اند . (2)
اما این که چرا او را زینب نامیدند باید گفت هنگامی که عقیله بنیهاشم متولد شد . پیامبر در سفر بود، از این رو مادرش فاطمه (س) از علی (ع) خواست نامی برای این نوزاد معین کند . اما علی (ع) امتناع نمود و این امر را به بازگشت پیامبر واگذار کرد . وقتی پیامبر از سفر برگشت ضمن ابراز خشنودی و خرسندی فرمود: «فرزندان فاطمه فرزندان منند ولی خداوند درباره آن تصمیم میگیرد» . (3) بعد جبرائیل نازل شد، ضمن ابلاغ سلام خداوند گفت باری تعالی میفرماید: «نام این دختر را زینب بگذار که این نام را در لوح محفوظ نوشته ام» (4) آن گاه رسول خدا زینب را گرفت و بوسید و فرمود: «توصیه میکنم همه این دختر را احترام کنند که او مانند خدیجه است» . (5) یعنی حضرت زینب بسان خدیجه کبری در راه اعتلا و سرافرازی اسلام همه مصائب و بلایا را تحمل خواهد کرد و با صبر و استقامت و ایثار موجب رشد و تعالی این دین مقدس خواهد شد .
زینب در مکتب پیامبر(ص)
زینب (س) شش ساله بود که پیامبر وفات یافت . طبعا پیامبر در این مدت کوتاه نمیتوانست همه معارف و حقایق الهی را به او بیاموزد با این وجود این، از هر فرصتی برای تعلیم و پرورش او بهره میجست و نکته ها به او میآموخت . پیامبر علاوه بر آشنا کردن او با مباحث اعتقادی و خداشناسی و عبادت و تقوا به او تعلیم میداد که چگونه باید در برابر مصیبتها و بلاها ایستادگی کند و اگر فرصتی دست میداد او را از حوادث ناگواری که برای او اتفاق میافتاد آگاه میکرد; برای مثال، وقتی که زینب با زبان شیرین کودکانه خوابی را که دیده بود برای پیامبر تعریف کرد آن را به گونهای تعبیر نمود که جلوه ای از آینده مصیبت بار او میباشد، این رؤیا را در تاریخ چنین میخوانیم:
«ای رسول خدا دیشب در خواب دیدم که باد سختی وزید که بر اثر آن دنیا در ظلمت فرو رفت و من از شدت باد به این سو و آن سو افتادم، تا این که به درختبزرگی پناه بردم، ولی باد آن را ریشه کن کرد و من به زمین افتادم . دوباره به شاخه دیگری از آن درخت پناه بردم که آن هم دوام نیاورد . برای سومین مرتبه به شاخه دیگری روی آوردم، آن شاخه نیز از شدت باد درهم شکست . در آن هنگام به دو شاخه به هم پیوسته دیگر پناه بردم که ناگاه آن دو شاخه نیز شکست و من از خواب بیدار شدم» .
پیامبر با شنیدن خواب زینب بسیار گریست و فرمود: درختی که اولین بار به آن پناه بردی جد تو است که به زودی از دنیا میرود و دو شاخه بعد پدر و مادر تو هستند که آن ها هم از دنیا میروند و آن دو شاخه به هم پیوسته دو برادرت حسن و حسین هستند که در مصیبت آنان دنیا تاریک میگردد .» (6)
زینب (س) در مکتب مادر
حضرت زهرا (س) مدتی پس از رحلتحضرت رسول (ص) از دنیا رفت . بانوی بزرگ اسلام، هرچند نتوانست دختر شش سالهاش را به همه نکتهها و دقایق دینی آشنا سازد، اما درسهایی به او یاد داد که در آینده رهنمون او در بسیاری از وقایع و حوادث شد، به او آموخت در هیچ حالی نباید خدا را از یاد برد و اگر ضرورت اقتضا کرد برای حفظ دین از تندباد بدعتها و تحریف ها باید امر به معروف و نهی از منکر را پیشه سازد و با زبانی فصیح و غرا گمراهان را به اصل دین فراخواند و دشمنان حق و حقیقت را رسوا نماید و اگر بایست همه نامرادیها و دشواریهای روزگار را به دوش کشد . با رفتارش به او تفهیم کرد که باید به همسرش احترام بگذارد و فرزندانش را با خدا و آیین اسلام الفت دهد و اسباب آسایش خانواده را فراهم آورد .
زینب در مکتب علی (ع) و امام حسن (ع)
زینب در جوار علی (ع) و امام حسن (ع) بهرههای معنوی فکری بسیار یافت و آن چه را از مادر و جدش فرا گرفته بود فراتر و گستردهتر از این دو بزرگوار به ویژه علی (ع) آموخت . حال برای این که به تاثیر این آموزشها و تعلیم در شکلگیری خصیتحضرت زینب پی ببریم به چند مورد از فضائل و خصائل ایشان اشاره میکنیم:
1 - علم و آگاهی: زینب (س) در خانهای رشد و تربیتیافت که اهل آن همگی از علم و دانش الهی بهره داشتند و به ذره ذره هستی آگاه بودند . مسلما پرورش یافتن در چنین خانواده ای - که همگی اولوالعلم و راسخان در علمند - ابواب دانش را به رویش گشوده و او را جرعه نوش چشمه علم خدایی کرده است . او از لحاظ علمی به درجهای رسید که امام زین العابدین علیهالسلام دربارهاش میفرماید: «انت بحمدالله عالمة بلا معلمه فهمة غیر مفهمه; (7) عمه جان تو بحمدالله زن دانشمندی هستی که رنج معلم و مدرسه را نچشیدهای و فهمیدهای میباشی که به تو علم و درایت نیاموختند .»
2 - صبر و پایداری: زینب (س) در پرتو عنایت و توجه آلعبا بر دشواریها و سختیها صبر کرد، رنجها و مصیبتهایی را تحمل نمود که «اگر بر کوههای استوار و راسخ نازل میشد از هم فرو میپاشید» . (8)
صبر زینب از نوع صبری نبود که هر فرد زبون و ناتوانی به آن تن میدهد بلکه صبری خداپسندانه و هدفدار و اندیشیده بود . وی میدانست این نوع صبر با ایمان رابطه تنگاتنگ دارد و مؤمنی که صابر نباشد پیوسته ایمان و تقوایش متزلزل خواهد بود و انسان تا صبور نباشد نمیتواند در بندگی خدا، ایستادگی کند و در برابر شیطان و هواهای نفسانی و گریز از گناه و استواری در برابر تنگیها ثابت قدم باشد . او از پدرش علی (ع) این سخن را شنیده بود که: «انسان حقیقت ایمان را درک نمیکند مگر این که سه ویژگی در او باشد: آگاهی به دین، صبر بر دشواریها و تدبیری نیکو در امور زندگی .» (9)
3 - ایثار: خاندان صدیقه صغرا (س) همگی به از خود گذشتگی و مقدم داشتن دیگران بر خود زبانزد عام و خاص بودند، پدرش علی (ع) برای حفظ جان پیامبر بیهیچ ترس و واهمهای بر بستر پیامبر میخوابید و زندگی پیامبر را بر زندگی خویش ترجیح میداد، مادرش فاطمه زهرا (س) بیهیچ تشویش و اضطرابی گردن بندش را در اه خدا هدیه میکرد و افطار سه روزهشان را به درماندگان و نیازمندان میبخشید .
آری، او در چنین خانهای بزرگ شده بود که هر آن چه داشتبر طبق اخلاص گذاشت و به پیشگاه الهی تقدیم نمود . از آسایش و رفاه چشم پوشید و فرزندانش را در راه خدا فدا کرد و همه سختیها و اسیریها و هتک حرمتها را به جان خرید .
4 - عبادت: حقیقتبندگی و عبادت خداوند که در رشد و کمال آدمی تاثیر بسزایی دارد آن است که با همه وجود به خدا نظر کنیم و جز به او نیندیشیم و جز فرمان او را مطیع نباشیم و جز برای او به کاری نپردازیم . حضرت زینب که به این امر آگاهی کامل داشت، و فلسفه خلقت را در عبادت میدید حتی در شدیدترین لحظه های زندگی عبادت و ستایش خداوند را از یاد نمیبرد . فاطمه دختر امام حسین (ع) در این باره میگوید: «عمه ام زینب در شب عاشورا همواره در محراب عبادتش ایستاده بود و با خدای خویش مناجات میکرد» (10) یا امام سجاد میفرماید: «این مخدره حتی در شب یازدهم عاشورا نماز شبش ترک نشد و نشسته نماز خواند» . (11)
زینب (س) در عبادت و طاعتخداوند به مقامی دستیافته و به آن درجه از شناخت و معرفتحق رسیده بود که امام حسین (ع) در روز عاشورا به هنگام وداع این گونه او را خطاب کرد:
«یااختاه لاتنسینی فی نافلة اللیل; (12) خواهرم در نماز شب مرا فراموش مکن .»
5 - فصاحت و بلاغت: شاید بارزترین ویژگی زینب (س) که دوست و دشمن او را به آن میستایند درستگویی و شیوا سخنی است . زیبا سخن گفتن و روانی عبارتها و الفاظ چنان در زینب (س) ملکه شده بود که در سختترین و بحرانیترین لحظه با موازین ادبی سخن میگفت . نیشابوری در این باره میگوید: «زینب در فصاحت و بلاغت در پارسایی و عبادت مانند پدرش علی (ع) و همانند مادرش زهرا بود .» (13)
همچنین علامه مامقانی با استناد به خطبه های زینب (س) مینویسد: «او در فصاحت و بلاغت چنان بود که گویی زبان علی در کام داشت .» (14)
زینب در مجلس ابن زیاد سخنانی ایراد کرد که نه فقط اندوه و تاثر شدید حضرت را بیان میکند بلکه پایه و مقام سخن آن بزرگوار را نشان میدهد، مثلا در همین چند عبارتی که نقل خواهد شد گذشته از استواری و جزالت کلام، سجع و جناس اشتقاق و استعاره مکنیه به چشم میآید:
«لقد قتلت کهلی و ابرت اهلی و قطعت فرعی واجتثثت اصلی فان یشفیک هذا فقد اشفیت; (15) سرور مرا کشتی و خاندان مرا برانداختی و شاخه و ریشه مرا کندی . اگر شفای تو در این است پس شفا یافتی .»
رسالتحضرت زینب (س)
نوشتن درباره رسالتحضرت زینب کاری بس مشکل و طاقت فرساست، اما بر حسب ضرورت و تکمیل بحث، اشارهای کوتاه و مختصر به آن میکنیم: چون زینب تربیتشده خاندان وحی و امامتبود و به حقیقت دین آشنایی کامل داشت، وقتی دین را در دست عدهای ستمگر دید و مردم زمانه را از ظلم و جور حکام خود غافل یافتبه صرافت دریافت اگر مردم را به گونهای از بدعتها و ظلم و ستمها و ناحق بودن حاکمان زمانه آگاه نسازند از دین چیزی جز ظاهر آن باقی نمیماند، از این رو با امام حسین (ع) همراه شد به امید آن که نادرستی ها و ناشایستگی ها را از دین بزدایند . البته تا زمانی که امام حسین (ع) در قید حیات بودند ایشان در همه امور از امام (ع) اطاعت میکرد، اما وقتی متوجه شد از مردان بنی هاشم کسی جز امام زین العابدین (ع) باقی نمانده و او هم چنان رنجور است که تا مدتها توان ندارد به وظایف امامتخویش قیام کند تصمیم گرفت در کنار امام سجاد (ع) به رسالتی که برای خویش احساس میکرد عمل نماید . زینب (س) موارد زیر را از وظایف اصلی رسالت خویش میدانست:
1 . سعی داشت در هر فرصتی با خطبه و سخنرانی عمال و حکومتیان را رسوا سازد و مردم را از جنایتی که آنان مرتکب شده بودند آگاه نماید، تا با مفتضح ساختن دستگاه حکومتی خون عزیزانش هدر نرود و انقلاب کربلا بیثمر نماند، انقلابی که ثمرهاش معیاری برای تمیز حق از ناحق بود .
2 . آرامش دادن به زنان و کودکان داغدیده تا مبادا با ناله و شیون دشمن کام گردند و دشمن از حال رقتبار آنان شاد شود .
3 . سومین وظیفه ای که زینب (س) خویش را به آن ملزم میدید مراقبت از امام سجاد (ع) بود، به همین علتخود را در جلو شمشیرهایی می انداخت که قصد داشتند امام را به شهادت برسانند .
وفات زینب (س)
محققان درباره تاریخ وفات حضرت زینب و محل دفن آن بزرگوار به یک رای و نظر نیستند، اما بیشترینه آنان بر این عقیده تاکید دارند که زینب (س) بعد از واقعه عاشورا یک سال و نیم بیشتر زنده نبود (16) و قبر آن حضرت در شام است . (17)
منابع:_______________________________________________________________
1) احزاب (33) آیه33 .
2) نقدی، زینب الکبری ، علی قائمی، زندگانی حضرت زینب، ص23، (نتشارات امیری، چاپ دوم) .
3) ذبیح الله محلاتی، ریاحین الشریعه، ج3، ص38 (دارالکتب الاسلامیه)
4) همان، ص38 .
5) همان، ص38 .
6) همان، ص50 .
7) ابومنصور احمد بن علی بن ابی طالب طبرسی، احتجاج، ج2، ص31 (منشورات النعمان، نجف اشرف، 1386 قمری) .
8) حسن الهی (بوته کار)، زینب کبری، ص111 .
9) بحارالانوار، ج66، ص405، باب جوامع المکارم و آفاتها (مؤسسة الوفاء، بیروت، چاپ دوم) .
10) ریاحین الشریعه، ج3، ص62 .
11) حسن الهی (بوته کار)، زینب کبری، ص90 .
12) ریاحین الشریعه، ج3، ص62 .
13) علی قائمی، زندگانی حضرت زینب، ص138 .
14) تاریخ طبری، ج3، ص337 (دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، بیروت) .
15) علامه مامقانی، تنقیح المقال، ج3، ص79 (فصلالنساء) .
16) علی قائمی زندگانی حضرت زینب، ص385 (انتشارات امیری، چاپ دوم) .
17) حسن الهی (بوته کار)، زینب کبری، ص270 (مؤسسه فرهنگی آفرینه، چاپ اول، 1375)