قافله سالار آزادی؛ چهاردهم خرداد سالروز عروج ملکوتی رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره)

قافله سالار آزادی؛ چهاردهم خرداد سالروز عروج ملکوتی رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره)


تاریخ انتشار : Publish : نسخه قابل چاپ Print

ای امام ای نگین افتاده از انگشتر امت، ای جان ِرفته از پیکر ایران، ای گوهرِ در خاک نهفته، ای پدر فرزندان شهدا، ای سالار بسیجیان عاشق! چگونه مرگ تو باور کردنی است، ای حیات‌ بخش اسلام و ایران؟ حسینیه جماران از تو خالی است، اما سینه هر یک از ما حسینیه‌ ای است پر از شیون عزا و لبریز از سوگ غم. اکنون گرچه صدای تو خاموش است، دل‌های ما محشری پر غوغا از کلام عطرآگین توست و گوش تاریخ از پیام‌های سنگین تو سرشار است. امام رفت و بار غم برای همیشه بر دلمان نهاده، اما... راهش ادامه یافت».

امام خمینی (ره) قافله سالار آزادی

 

امام خمینی (قدس سره) در بیستم جمادی الثانی سال 1320 هجری قمری در شهرستان خمین واقع در استان مرکزی چشم به جهان گشود. پدر ایشان وجود تابان روح الله نام گذاشت. آیت الله سید مصطفی موسوی، پدر امام خمینی (قدس سره) در شهرستان خمین به هدایت مردم و آشنا ساختن آنها به مسائل دینی و سیاسی روز می پرداخت. ایشان، پس از به جان خریدن رنج داروی از و سن در نجف اشرف به علوم و معارف اسلام کامل یافت و پس از سپری نمودن این مدت به ایران بازگشت. امام خمینی 5 سال داشت، که پدر ایشان به علت روحیه ی حقیقت جو و حق طلبشان و مقاومت علیه زورگویی های دست نشانده های حکومت با کینه ورزی عمال حکومت مواجه شده و به شهادت رسید.
امام بزرگوار از همان دوران کودکی با جای خالی پدر بزرگوارشان مواجه شد و غم و رنج نبود پدر جایش را به محبت های مادر مؤمنه و عمه ی مکرمه ایشان داد و این دو شیر زن مسلمان بزرگ مردی را پرورش دادند که از نسل پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد (ص) بود و جهانی را به تحیر واداشت. از آنجا که قرار است هر گوهری در شرایط سخت جلوگیری کند، باز هم با فوت این دو بانوی مؤمنه و مکرمه هنگامی که امام تنها پانزده سال بیشتر نداشت، با تمام توان به مبارزه با مشکلات زندگی پرداخت.
از آنجا که ایشان هوش و ذکاوتی سرشار در یادگیری داشتند، زیر نظر بزرگانی چون میرزا محمود افتخار العلماء مرحوم میرزا رضا نجفی خمینی، مرحوم آقا شیخ علی محمد بروجردی مرحوم آقا شیخ محمدی گلپایگانی، مرحوم آقا عباس اراکی و به خصوص برادر بزرگوارش آیه الله سید مرتضی پسندیده به تحصیل معارف و علوم حوزوی پرداخت.
در فروردین 1300 هـ ش. امام به حوزه ی علمیه ی قم هجرت فرموده و در آنجا به تکمیل معلومات خود مشغول شدند.
پس از رحلت آیه الله العظمی حایری یزدی، زغیم حوزه ی قم، امام خمینی و جمعی دیگر از مجتهدین حوزه ی علمیه قم با تمام تلاش خود توانستند آیه الله العظمی بروجردی (ره) را به عنوان زعیم حوزه ی علمیه انتخاب کنند.
پس از رحلت آیه الله بروجردی، با توجه به توجهات خاصی که طلاب و فضلا و جامعه ی اسلامی به امام خمینی به عنوان یکی از مراجع تقلید داشتند، امام خمینی به سادگی این موقعیت ایجاد شده را جهت کنار گذاشتن خواهشهای نفسانی و جاه طلبی به کناری نهاده و از پذیرفتن این سمت سرباز زدند. ایشان در سالیان متمادی در حوزه ی علمیه ی قم به تدریس چندین دوره ی فقه، اصولا فلسفه و عرفان و اخلاق اسلامی در مدرسه ی فیضیه، مسجد اعظم، مسجد محمدیه، مدرسه ی حاج ملا صادق، مسجد سلماسی و... پرداختند و همچنین در حوزه ی علمیه ی نصف نزدیک به 14 سال در مسجد شفع اعظم انصاری (ره) به تدریس معارف اهل بیت و فقه در عالی ترین سطوح همت گمارده و در همانجا بود که برای نخستین بار مبانی نظری حکومت اسلامی را در سلسله درسهای ولایت فقیه باز گو نمودند.
ماجرای انجمن های ایالتی و ولایتی موقعیتی را ایجاد کرد که امام این قیام برخاسته از روحانیت را رهبری کند. بدین ترتیب بود که در 15 خرداد سال 1342 قیام همبسته ی روحانیت و ملت ایران که بعدها به نام «انقلاب اسلامی» در جهان معروف شد، شکل گرفت. با کودتای سوم اسفند 1299 شمسی و روی کار آمدن رضاخان توسط انگلیسی ها و پایان گرفتن سلطنت قاجاریه، گونه ای دیگر از حکومت روی کار آمد که به شدت همه چیز را به مردم دیکته می کرد و دیکتاتوری را سر لوحه ی کار خود قرار داد.
رضاخان سعی در از بین بردن فرهنگ اسلامی در ایران داشت. به دشت روحانیون را تحت فشار گذاشته بود و مجالس روضه و خطابه های مذهبی را تعطیل و تدریس علوم دینی قرآن را در مدارس ممنوع کرد. همچنین با روحیه ی دیکتاتوری که رضاخان داشت، نماز جماعت هم ممنوع شد و به اسم تجدد، اقدام به کشف حجاب در کشور ایران کرد. روحانیون به اعتراض برخاستند و مخالفت خود را به شدت اعلام کردند. در این میان امام خمینی، طلبه ای جوان، دانشمند و دارای روحیه ی سلحشوری پا به میان نهاد و از نزدیک با مسائل مبارزه و چند و چون ستیز روحانیت و شخصیت دیکتاتور منش رضاخان آشنا شدند.
انقلاب مشروطه و مبارزات روحانی مجاهد آیه الله سید حسن مدرس در روح و روان امام خمینی تأثیراتی اساسی به جای گذاشت.
پس از رحلت آیه الله العظمی حایری، جمعی از شاگردان ایشان به همراه امام خمینی آیه الله العظمی بروجردی را جهت جایگزین به جای ایشان پیشنهاد کردند.
پس از دوران زعامت آیه الله بروجردی (ره)، حضرت امام سعی در انتقال اطلاعات سیاسی و اجتماعی و ارزیابی های خویش از مسائل روز و هشدارهایی در مورد اهداف رژیم شاه نمود و با عناصر سیاسی موجه در تهران و شخصیتهای مثل آیه الله کاشانی ارتباط برقرار کرد و تحولات آن دوران را با جدیت و دقت فراوان زیر نظر داشت. پس از رحلت آیه الله بروجردی و طی شدن قیام سی تیر 1331 در جهت ملی شدن صنعت نفت، رژیم شاه به اصلاحات مورد نظر آمریکا سرعت بخشید و تمام تلاش خود را به کار بست تا مرجعیت را به خارج از ایران منتقل کند. به تبع تغییری که در لایحه ی انجمنهای ایالتی و ولایتی ایجاد شد و شرط مسلمان بودن، سوگند به قرآن کریم و مرد بودن انتخاب کنندگان و کاندیدا از آن حذف گردید، امام خمینی به همراه علمای بزرگ قم و تهران، در 16 مهر، 1341 هجری شمسی به شدت به این تغییرات واکنش نشان دادند. رژیم شاه ابتدا سعی در تهدید و تبلیغات منفی علیه این حرکات برخاسته از سمت روحانیت مبارز کرد اما با پیشرفت این قیام و وسعت یافتن آن در جامعه، دولت عقب نشینی کرد که این قیام را با دلجویی از علما فرونشاند؛ اما امام خمینی از پای ننشست و سرانجام رژیم شاه در 7 آذر 1341 با پی گیری های سر سختانه ی امام خمینی شکست خورد و مصوبه ی قبلی را لغو کرد. باز هم امام ساکت ننشست و خواستار پخش این خبر از رسانه ها شد. و روز بعد این ماجرا با پخش خبر از رسانه ها به نفع امام خمینی و مردم به پایان رسید. امام خمینی در اجتماع مردم، کاملا شفاف و بی پروا از شاه به عنوان عامل اصلی جنایت که با اسرائیل پیمان بسته است یاد می کرد و مردم را به قیام علیه این جریانات دعوت می کرد.
از برجسته ترین ویژگیهای نهضت امام خمینی، اعلام خط مشی مشخص در مبارزه، اتخاذ مواضع روشن و عدول نکردن از آن ها و قاطعیت در پیگیری های هدفهاست. در قیام 15 خرداد سال 1342 شمسی امام خمینی در مدرسه ی فیضیه نطق تاریخی خود را در مورد نتایج زیانبار سلطنت پهلوی و روابط پنهانی شاه با اسرائیل ایراد فرمودند و این سخنان برای رژیم شاه بسیار گران تمام شد و آنها را به واکنش سریع تحریک کرد. در سحرگاه پانزدهم خرداد 1342 شمسی تعداد بسیار زیادی از کماندوهای رژیم با محاصره ی منزل امام به هنگام خواندن نماز شب، امام را دستگیر کرده و به بازداشتگاه افسران تهران منتقل کردند. با انتشار خبر دستگیری امام، حرکتی انقلابی در قم و مناطق اطراف آن آغاز شده و خبر دستگیری امام به شهرهای دیگر کشور رسید و تظاهرات مردم توسط رژیم شاه به خاک و خون کشیده شد.
قیام 15 خرداد 1342 آغاز گر انقلاب اسلامی مردم ایران بود. سرانجام در شامگاه 18 فروردین 1343 امام خمینی بدون اطلاع قبلی آزاد شدند و سرانجام به قم انتقال یافتند و با انتشار این خبر چند روز پی در پی مردم به جشن و سرور پرداختند.
اگر بخواهیم از روحیات مبارزه جویانه، حق طلبانه، عالمانه و آگاه امام خمینی سخن را کامل بگوییم باید سالهای سال خواند و نوشت. خلاصه آنکه این شخصیت بزرگ مذهبی و سیاسی در طول حیات پر برکتشان سعی در حفظ فرهنگ اسلامی و این آب و خاک از هجوم بیگانگان داشتند و همواره با تمام قوا روح و جانش را در راه اسلام و نجات مردم این مرز و بوم از قید و بندها نثار فرموده و با حضور مردم همیشه حاضر در صحنه، انقلابی را به ثمر رساندند که همه ی جهانیان به دیده ی حسرت به آن می نگرند. خاطرش سبز و حضورش همواره در دل و جان ما ماندگار باد.