امام علی (ع) و ساده زیستی

امام علی (ع) و ساده زیستی


تاریخ انتشار : Publish : نسخه قابل چاپ Print

امشب ، شب ناله در فراق پدری مهربان است که غیر از چاه و نخل و ماه، کسی گریه‏اش را ندیده بود پدری دل‏سوز که با آه همه کودکان یتیم شریک بود و غصه‏ های همه را بر جان خود هموار می‏کرد ولی کسی از غربت او و دردهای دلش با خاری در چشم و استخوانی در گلو ، خبر نداشت

امام علی (ع) و ساده زیستی
 

1- ابزار و وسائل ساده ی زندگی

فرهنگ ساده زیستی اگر در جوامع بشری بگونه ی شایسته ای تحقق یابد می توان با بسیاری از مشکلات اقتصادی مقابله کرد و در روزگاران سخت آینده که انفجار جمعیت همراه به کمبود مواد غذائی و محدود بودن امکانات زیستی دامنگیر انسان هاست چاره ای جز رواج فرهنگ ساده زیستی وجود ندارد.
امام علی (ع) الگوی کامل فرهنگ ساده زیستی بود.
در کمک به همسر، گندم را با آسیاب سنگی آرد می کرد و در کار خانه حضور جدی داشت.
از لباس های معمولی که عموم مردم می پوشیدند استفاده می کرد.
روزی به بازار رفت و به لباس فروشان ندا داد که چه کسی پیراهن 3 درهمی دارد؟
مردی گفت: در مغازه من موجود است، حضرت امیرالمؤمنین (ع) آن را خرید و پوشید.
خانه ای چون خانه ی دیگران داشت،
و اسبی یا الاغی که همگان در اختیار داشتند بکار می گرفت و روزی شمشیر خود را فروخت تا مشکل اقتصادی خانواده را حل کند.
هارون بن عنتره می گوید: در شهر خورنق(1) هوا سرد بود، علی (ع) را دیدم که قطیفه ای بر خود پیچیده و از سرما رنج می برد، گفتم از بیت المال سهمی بردار.
امام علی (ع) پاسخ داد:
چیزی از مال شما بر نمی دارم و این قطیفه را که می بینی بر خود پوشانده ام آن را از مدینه همراه آورده ام(2).
نان خشکیده می خورد که دخترش امّ کلثوم وقتی نان جوین خشک را بر سفره ی پدر دید اشکش جاری شد.
در اوائل زندگی، شب ها با همسرش بر روی پوستینی می خوابید که در روز بر روی آن شتر را علوفه می داد.(3)

2- ازدواج ساده

الف- مراسم ساده

وقتی علی (ع) از حضرت زهراء (ع) خواستگاری کرد، و پیامبر (ص) موافقت نمود، فرمود:
علی جان ! از درهم و دینار چه داری؟
پاسخ داد: یک شتر و زره جنگی.
پیامبر (ص) فرمود: حیوان سواری لازم است، زره را بفروش.
زره را به بازار برد و به 40 درهم فروخت و همه را تقدیم رسول خدا (ص) کرد.
خطبه ی عقد در حضور جمعی از یاران پیامبر خوانده شد، رسول خدا مقداری از قیمت زره را به سلمان داد تا لباس و برخی مایحتاج زندگی امام علی (ع) را تهیه کند و مقداری هم به مقداد داد و فرمود:
آن را به خواهر علی (ع) امّ هانی بده تا به عنوان صدقه بر سر عروس بریزد که با دادن یک غذای ساده به جمعی از اصحاب، مراسم عروسی پایان گرفت.(4)

ب - تدارکات ساده ی ازدواج

همه قبول دارند که دختر رسول خدا (ص) بزرگ زنان بهشتی و دختر بزرگترین پیامبر آسمانی است.
همه قبول دارند که حضرت امیرالمومنین (ع) یکی از بزرگترین شخصیت های جهان اسلام است.
اما ازدواج ساده ی آن بزرگواران جای بسی شگفتی است.
که چگونه ساده و دور از تشریفات انجام گرفت.
علی (ع) با فاطمه (ع) دختر رسول الله (ص) در ماه صفر از سال دوم هجری ازدواج کرد و از فاطمه (ع) در ذی الحجه ی همان سال دارای فرزند شد.
نقل شده که :
امام علی (ع) زِرِه خویش را مَهرِ فاطمه (ع) قرار داد، زیرا که در آن موقع چیزی از سیم و زر نداشت.
و در نقل دیگری آمده است که:
علی (ع) با فاطمه (ع) بر مَهری به مقدار چهار صد و هشتاد درهم ازدواج نمود، و پیغمبر(ص) به او امر کرد که ثُلث آن مبلغ را به خرید عطریّات اختصاص دهد.
و نقل شد که:
علی (ع) زِرِه خود را به خاطر شیربَها تقدیم نمود زیرا که رسول الله (ص) او را به این امر فرمان داده بود.
سِنِّ حضرت زهراء (ع) در روزِ ازدواجش پانزده سال و پنج ماه و نیم بود و علی (ع) در آن روز بیست و یک سال و پنج ماه داشت.(5)

3- غذای ساده

• داستان احنف بن قیس

احنف بن قیس وقتی به دربار شام رفت و غذاهای رنگارنگ او را دید به گریه افتاد.
معاویه گفت: چرا گریه می کنی؟
پاسخ داد: یک شب هنگام افطار خدمت علی (ع) رفتم به من فرمود:
برخیز با حسن و حسین (ع) همسفره باش، و خود به نماز ایستاد، وقتی نماز امام علی (ع) به پایان رسید. ظرف در بسته ای را جلو امام علی (ع) گذاشتند، بگونه ای در پوش غذا بسته بود که دیگری نتواند آن را باز کند،
امام دَرپوش غذا را برداشت و آرد جو را در آورد و تناول کرد.
به حضرت امیرالمؤمنین (ع) عرض کردم : شما اهل سخاوت می باشید، پس چرا غذای خود را پنهان می کنید؟
فرمود: این کار از روی بخل ورزی نیست، می خواهم فرزندانم از روی دلسوزی چیزی به آن «مانند روغنی یا دوغی» نیافزایند.
عرض کردم : مگر حرام است؟
فرمود:
نه اما رهبر امّت اسلامی باید در خوراک و لباس مانند فقیرترین افراد جامعه زندگی کند. تا الگوی بینوایان باشد، و فقرا بتوانند مشکلات و تهیدستی را تحمل کنند.(6)

***

و در نقل دیگری آمده است:
احنف بن قیس می گوید:
روزی به دربار معاویه رفتم، وقت نهار آن قدر طعام گرم، سرد، ترش و شیرین پیش من آوردند که تعجب کردم.
آنگاه طعام دیگری آوردند که آن را نشناختم.
پرسیدم: این چه طعامی است؟
معاوله جواب داد:
این طعام از روده های مرغابی تهیه شده، آن را با مغز گوسفند آمیخته و با روغن پسته سرخ کرده و شکر نیشکر در آن ریخته اند.
احنف بن قیس می گوید:
در اینجا بی اختیار گریه ام گرفت و گریستم.
معاویه با شگفتی پرسید:
علت گریه ات چیست؟
گفتم: به یاد علی بن ابیطالب (ع) افتادم، روزی در خانه ی او بودم، وقت طعام رسید:
فرمود: میهمان من باش.
آنگاه سفره ای مُهر و مُوم شده آوردند.
گفتم: در این سفره چیست؟
فرمود: آرد جو« سویق شعیر»
گفتم: آیا می ترسید از آن بردارند یا نمی خواهید کسی از آن بخورد؟
فرمود: نه، هیچ کدام از اینها نیست، بلکه می ترسم حسن و حسین (ع) بر آن روغن حیوانی یا روغن زیتون بریزند.
گفتم: یا امیرالمؤمنین مگر این کار حرام است؟
حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمود:
لا وَ لکِن یَجِبُ عَلی اَئمَّهِ الحَقَّ اَن یُقَدِّرُوا اَنفُسَهُم بِضَعفَهِ النّاسِ لِئَلاّ یَطغِی الفَقیرَ فَقرُهُ

 

***

(نه، بلکه بر امامان حق لازم است در طعام مانند مردمان عاجز و ضعیت باشند تا فقر باعث طغیان فقرا نگردد)

 

***

  

هر وقت فقر به آنها فشار آورد بگویند: بر ما چه باک، سفره ی امیرالمؤمنین نیز مانند ماست.
معاویه گفت: ای احنف مردی را یاد کردی که فضیلت او قابل انکار نیست.(7)
ابورافع می گوید:
روز عیدی خدمت امام علی (ع) رسیدم، دیدم که سفره ای گره خورده در پیش روی حضرت امیرالمؤمنین(ع) است، وقتی آن را باز کرد دیدم نان جوین است.
گفتم: چرا گره می زنی؟
فرمود: برای اینکه بچه ها دوغی یا روغنی بر آن نیافزایند.
امام علی (ع) بیشتر از سبزیجات استفاده می فرمود:
و اگر غذای بهتری می خواست شیر شتر میل می کرد گوشت بسیار کم می خورد و می فرمود:
شکم ها را مدفن حیوانات نکنید با این همه، از همه قدرتمندتر و قوی تر بود.(8)

 

*** 

• پاسخ عاصم بن زیاد

وقتی حضرت امیرالمؤمنین (ع) به عاصم بن زیاد که ترک لذت های حلال کرده بود اعتراض کرد و رهنمود داد که نباید از حلال الهی و از زندگی لازم و مناسب پرهیز داشت،
عاصم بن زیاد به صورت اعتراض گفت:
یا امیرالمؤمنین! شما هم که از لباس های بسیار ساده و غذاهای ساده استفاده می کنید و بسیاری از لذت های حلال را ترک کرده اید!!
حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) در پاسخ او فرمود:
قالَ وَیحَکَ لَستُ کَأنتَ اِنَّ اللهَ فَرَضَ عَلَی أئِمَّهِ العَدلِ اَن یُقَدِّرُوا اَنفُسَهُم بِضَعَفَهِ النّاسِ کَیلا یَتَبَیَّغَ بِالفَقیرِ فَقرُهُ(9)

 

***

 

(وای بر تو، من همانند تو نیستم چون رهبر جامعه ی اسلامی می باشم همانا خداوند بر امامان عادل واجب کرده است که چونان ضعیف ترین انسانها زندگی کنند تا تهیدستی بر محرومان و فقرا فشار نیارود.)

 

***

 

یعنی سادگی در غذا و پوشاک نسبت به مسئولیّت های اجتماعی افراد متفاوت است.

 

*** 

• اعتراف عمر بن عبدالعزیز

عمر بن عبدالعزیز گفته است:
علی بن ابیطالب (ع) گذشتگان را بی آبرو و بی موقعیّت کرد و باعث زحمت آیندگان گردید.
یعنی امام علی (ع) چنان در عبودیت و عدالت و زهد و تقوی بالاتر از همه قرار داشت که خلفای گذشته را در نزد مردم بی موقعیت نمود که مردم می گفتند:
عدالت و تقوی یعنی این.
و خلفای آینده نیز هر چه خواستند نتوانستند راه او را بروند و به زحمت افتاده و در نزد مردم ارزشی پیدا نکردند.

• داستان فالوده

عدی بن ثابت می گوید:
در هوای گرم تابستان، به وسیله ی آب خنک و شکر، فالوده ای درست می کنند که برای رفع تشنگی خوب است.
روزی مقداری فالوده نیز برای حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) آوردند،
امام علی (ع) از خوردن آن امتناع ورزید و فرمود: چون رسول خدا (ص) فالوده نخورد من هم دوست ندارم از آن بخورم.(10)

• پیروی از رسول خدا (ص) در غذا

الف - رعایت سادگی در غذا

امام علی (ع) در ساده زیستی ضرب المثل بود،
از غذاهای ساده استفاده می کرد، غذائی می خورد که عموم مردم می خوردند.
سخت تلاش داشت تا با محرومان و فقراء هم نوا باشد، روزی برای حضرت امیرالمومنین علی (ع) فالوده آوردند.
امام (ع) فالوده را میل نفرمود و اظهار داشت:
«چون رسول خدا (ص) فالوده نخورد، من هم از او اطاعت می کنم و نمی خورم.» (11)
زیرا در هوای گرم مدینه یا در کوفه تهیه ی فالوده از برف و شکر و دیگر ادویه های مورد لزوم، کار هر کسی نبود، و محرومان قدرت آن را نداشتند و چون فالوده غذای گروه خاصّی از جامعه بود، رسول گرامی اسلام (ص) هم از آن استفاده نمی کرد و امیرالمؤمنین (ع) هم برای رعایت سادگی در غذا و هم به جهت پیروی از سنت رسول خدا (ص) فالوده نخورد.

ب - همراهی با رسول خدا (ص)

امام علی (ع) تلاش می کرد تا چونان رسول خدا (ص) زندگی کند، بخورد و بیاشامد و غذائی را که رسول خدا (ص) تناول نکرد، استفاده نمی کرد.
روزی فالوده ای برای حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) آوردند، فرمود:
چون رسول خدا (ص) از فالوده استفاده نکرد، من هم فالوده نمی خورم.
و توضیح داد که:
کُلُّ شَیی ءٍ لَم یَأکُل مِنهُ رَسُولُ الله (ص) لا أُحِبُّ اَن آکُلَ مِنهُ

 

***

(هر غذائی که پیامبر (ص) آن را نخورد، دوست ندارم من از آن استفاده کنم.) (12)

***

 

این الگوی رفتاری درس ساده زیستی به مدیران جامعه می دهد که تلاش کنند در غذا و لباس و مسکن همانند محرومان جامعه زندگی کنند، گر چه مصداق های خارجی مهم نیست.
زیرا در آن روزگاران ممکن بود فالوده غذای سرمایه داران جامعه به حساب می آمد و امروز به یک غذای عمومی تبدیل شده باشد،
همواره باید پیام الگوها را شناخت و بکار گرفت، گر چه نمونه های خارجی ملاک نباشد.

• پرهیز از غذاهای چرب و شیرین

1- اگر چه امام علی (ع) از غذاهای حلال استفاده می فرمود، اما اغلب غذاهای حضرت امیرالمومنین علی (ع) سرکه و روغن، و خرما بود.(13)
2- همه ی سیره نویسان نقل کرده اند که:
حضرت امیرالمؤمنین (ع) در سادگی غذا چونان رسول خدا (ص) عمل می کرد و سفره ی او از سفره ی رسول خدا (ص) رنگین تر نشد.
وَ کانَ امیرالمؤمنین (ع) أشبهُ النّاس طُعمهً بِرَسُولِ الله (ص) کانَ یاکُلَ الخُبزَ و الخِلَّ والزّیِتَ 

***

 

(حضرت امیرالمومنین علی (ع) شبیه ترین مردم در غذا به رسول خدا (ص) بود که أغلب، نام و سرکه و روغن تناول می فرمود).(14)

 

***

 

• استفاده از غذای ساده با وجود غذاهای رنگین

امام علی (ع) تهیدست نبود، از دسترنج خود تولید فراوانی داشت وقتی فقراء و یتیمان را دعوت می کرد، بر سر سفره انواع غذاهای رنگارنگ می گذاشت، و همگان را دعوت به تناول غذاها می کرد، اما خود بر سر همان سفره، نان خشک می خورد.(15)

• پرهیز از برخی غذاها

روزی برای حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) معجونی از آب و عسل آوردند، که به صورت شربت می نوشیدند.
امام علی (ع) آن را گرفت و فرمود:
(پاک و پاکیزه است و حرام نیست، اما من از آن نمی خورم، و نفس خود را به چیزی که نباید عادت بدهم آشنا نمی سازم.) (16)

***

4- پرهیز از سکونت در خانه های مجلّل

• خانه ساده در کوفه

پس از جنگ جمل با مشورت های فراوان تصویب شد که حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) در شهر کوفه مستقر شود،
بزرگان کوفه قصر سفیدی در نظر گرفتند که امام علی (ع) را در آنجا سکونت دهند تا به امور حکومتی بپردازد.
وقتی حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) متوجه این حرکت کوفیان شد، فرمود:

 

***

 

«من حاضر نیستم تا دیوار خانه ام از دیوار منازل بیچارگان بالاتر و خانه ام از خانه مستمندان بهتر باشد» (17)

***

بنابراین در خانه های معمولی کوفه سکومت گزید و به کشور پهناور اسلامی آن روز که امروزه حدود پنجاه کشور اسلامی است فرمانروائی می کرد.

• اعتراض به خانه ی گران قیمت یک فرماندار

امام علی (ع) تا شنید که شریح قاضی (یکی از کارگزاران امام) خانه گران قیمتی خرید با او برخورد کرد و نامه ی تندی به او نوشت و او را از زندگی اشرافی پرهیز داد.
بَلَغَنی أنَّکَ ابتَعتَ دَاراً بِثَمانینَ دِینَاراً، و کَتَبتَ لَهَا کِتَاباً، و أَشهَدتَ فِیهِ شُهُوداً.
فقال له شریح: قد کان ذلک یا امیرالمؤمنین، قال: فنظر إلیه نظر المغضب ثم قال له:
یَا شُریحُ، أمَا إنَّهُ سَیاتیکَ مَن لَا یَنظُرُ فِی کِتابکَ وَ لَا یَسألُکَ عَن بَینتکَ، حَتی یُخرِجَکَ مِنها شَاخِصاً، وَ یُسلِمَکَ إلی قَبرکَ خَالِصاً.
فَانظُر یَا شُریحُ لا تَکُونُ ابتَعتَ هذهِ الدَّارَ مِن غَیرِ مَالکَ، أو نَقَدتَ الثَّمَنَ مِن غَیرِ حَلالِکَ ! فَإذَا أنتَ قَد خَسِرتَ دارَ الدُّنیا وَ دَارَ الآخِرَهِ ! أمَا إنَّکَ لَو کُنتَ أتَیتَنِی عِندَ شِرائِکَ مَا اشتَرَیتَ لَکَتَبتُ لَکَ کِتاباً عَلی هذِهِ النُّسخَهِ، فَلَم تَرغَب فِی شِرَاءِ هذِهِ الدّارِ بِدِرهَمٍ فَما فَوقُ
والنسخه هذه: « هذَا مَا اشتَری عَبدٌ ذَلیلٌ، مِن مَیِّتٍ قَد أُزعِجَ لِلرَّحِیلِ، أشتَری مِنهُ داراً مِن دَارِ الغُرُورِ مِن جَانبِ الفَانینَ، و خِطَّهِ الهَالِکینَ وتَجمَعُ هذهِ الدَّارَ حُدودُ أربَعَهُ:
الحَدُّ الأولُ- یَنتهی إلَی دَواعِی الآفاتُ، و الحَدُّ الثَّانی یَنتهی إلی دَواعی المُصِیباتِ والحدُّ الثَّالثُ - یَنتهی إلی الهَوی المُردِی، و الحَدُّ الرَّابِعُ - یَنتهی الی الشَّیطانِ المُغوِی وَ فِیهِ یُشرَعُ بَابُ هذهِ الدَّارِ.
اشتَرَی هذَا المُغترُّ بِالأمَلِ، مِن هذا المُزعَجِ بِالأجَلِ، هذهِ الدَّارَ بالخُرُوجِ مِن عِزَّ القَناعَهِ، و الدُّخُولِ فِی ذُلِّ الطَّلَبِ و الضَّراعَهِ.
فَما أدرَکَ هذَا المُشتَری فِیمَا اشتَری مِنهُ مِن دَرَکٍ، فَعلی مُبَلبِلِ أجسَامِ المُلُوکِ، وَسَالِبِ نُفُوسِ الجَبَابِرَهِ، وَ مُزِیلِ مُلکِ الفَرَاعِنَهِ مِثلِ کِسرَی و قَیصَرَ، و تُبَّعٍ وَ حِمیَرَ.
وَمَن جَمَعَ المَالَ عَلَی المَال فَأکثَرَ، وَمَن بَنی وَ شَیَّدَ، وَ زَخرَفَ وَنَجَّدَ و أدَّخَرَ وَ اعتَقَدَ، وَ نَظَرَ بِزَعمِهِ لِلوَلَدِ، إشخَاصُهُم جَمِیعاً إلَی مَوقِفِ العَرضِ وَالحِسابِ، وَ مَوضِعِ الثَّوابِ و العِقَابِ، إذا وَقَعَ الأمرُ بِفَصلِ القَضَاءِ« َوخَسِرَ هُنالِکَ المُبطِلُونَ».
شَهِدَ عَلی ذلِکَ العَقلُ إذَا خَرَجَ مَن أسرِ الهَوَی، و سَلِمَ مِن عَلائِقِ الدُّنیَا(18)

• برخورد قاطعانه با خیانت کارگزاران

به من خبر دادند که خانه ای به هشتاد دینار خریده ای.
و سندی برای آن نوشته ای و گواهانی آن را امضا کرده اند.
( شریح گفت: آری ای مؤمنان، (19) امام (ع) نگاه خشم آلودی به او کرد و فرمود)
ای شریح! به زودی کسی به سراغت می آید که به نوشته ات نگاه نمی کند. و از گواهانت نمی پرسد، تا تو را از آن خانه بیرون کرده و تنها به قبر بسپارد.
ای شریح! اندیشه کن که آن خانه را با مال دیگران یا با پول حرام نخریده باشی، که آنگاه خانه دنیا و آخرت را از دست داده ای.
اما اگر هنگام خرید خانه، نزد من آمده بودی. برای تو سندی می نوشتم که دیگر برای خرید آن به درهمی یا بیشتر، رغبت نمی کردی و آن سند را چنین می نوشتم:

• هشدار از بی اعتباری دنیای حرام

این خانه ای است که بنده ای خوار شده، و مرده ای آماده ی کوچ کردن، آن را خریده، خانه ای از سرای غرور، که در محلّه نابودشوندگان، و کوچه هلاک شدگان قرار دارد، این خانه به چهار جهت منتهی می گردد.
یک سوی آن به آفت ها و بلاها، سوی دوم آن به مصیبت ها، و سوی سوم به هوا و هوس های سست کننده، و سوی چهارم آن به شیطان گمراه کننده ختم می شود، و در خانه به روی شیطان گشوده است.
این خانه را فریب خورده ی آزمند، از کسی که خود به زودی از جهان رخت بر می بندد، به مبلغی که او را از عزّت و قناعت خارج و به خواری و دنیاپرستی کشانده، خریداری نموده است.
هر گونه نقصی در این معامله باشد، بر عهده ی پروردگاری است که اجساد پادشاهان را پوسانده، و جان جبّاران را گرفته، و سلطنت فرعون ها چون «کسری» و «قیصر» و «تُبّع» و «حمیر» را نابود کرده است.

• عبرت از گذشتگان

و آنان که مال فراوان گرد آوردند، و بر آن افزودند، و آنان که قصرها ساختند، و محکم کاری کردند، طلاکاری نمودند. و زینت دادند. فراوان اندوختند، و نگهداری کردند، و به گمان خود برای فرزندان خود گذاشتند، اما همگی آنان به پای حساب رسی الهی، و جایگاه پاداش و کیفر رانده می شوند. آنگاه که فرمان داوری و قضاوت نهایی صادر شود، « پس تبهکاران زیان خواهند دید».(20)
به این واقعیت ها عقل گواهی می دهد هر گاه که از اسارت هوای نفس نجات یافته، و از دنیاپرستی به سلامت بگذرد.(21)

اعتراض به خانه ی مجّلل یکی از دوستان

امام علی (ع) یکی از یاران خود «علاء بن زیاد» را که خانه مجللی در بصره داشت، نصیحت کرد و فرمود.:
تو در قیامت به چنین خانه ای نیازمندتری.
مَا کُنتَ تَصنَعُ بِسعَهِ هذِهِ الدَّارِ فی الدُّنیَا وَأنتَ إلَیهَا فِی الآخِرَهِ کنُتَ أحوَجَ؟
وَ بَلی إن شِئتَ بَلغتَ بِهَا الآخرهَ تَقری فِیهَا الضَّیفَ، وَ تَصِلُ فِیهَا الرَّحِمَ، وَ تُطلِعُ مِنهَا الحُقُوقَ مَطالِعَهَا، فَإذَا أنتَ قَد بَلَغتَ بِهَا الآخِرَهَ (22)

• روش استفاده از دنیا

با این خانه ی وسیع در دنیا چه می کنی؟ در حالی که در آخرت به آن نیازمندتری.
آری اگر بخواهی می توانی با همین خانه به آخرت برسی! در این خانه وسیع مهمانان را پذیرایی کنی، یه خویشاوندان با نیکوکاری بپیوندی، و حقوقی که بر گردن تو است به صاحبان حق برسانی، پس آنگاه تو با همین خانه وسیع به آخرت نیز می توانی پرداخت.(23)

• امام علی (ع) و اجاره نشینی

امام علی(ع) وقتی که می خواست ازدواج کند، خانه ی مسکونی نداشت اما نداشتن خانه ی مسکونی مانع از تشکیل زندگی نبود.
قبل از ازدواج با فاطمه ی زهرا (ع) اطاقی از منزل حارثه بن نعمان اجاره کرد و عروسی حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) در آن صورت گرفت، تا آنکه بعدها در کنار خانه ی رسول خدا (ص) خانه ای برای خود ساخت.(24)

5- استفاده از فرش های ساده

سوید بن غفله، می گوید:
روزی خدمت امام علی (ع) رسیدم، در آن ایام که همه مردم با حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) بیعت کرده بودند، و امام علی (ع) خلیفه ی مسلمین بود.
دیدم بر روی حصیر کوچکی نشسته و چیز دیگری در آن خانه وجود ندارد.
عرض کردم:
یا امیرالمؤمنین (ع) بیت المال مسلمین در اختیار شماست، فرشی برای اطاق ها تهیه فرمائید، می بینم که در خانه ی شما فرشی جز حصیر وجود ندارد.
حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود:
«ای سوید بن غفله! کسی که در راه است، در مسافرخانه ای که زود از آنجا منتقل می شود، ابزار و وسائل فراوانی برای آنجا تهیه نمی کند. ما به زودی از این دنیا می رویم و به خانه آخرت رهسپار می گردیم، چرا فرش های قیمتی فراهم کنیم.» (25)

 

***

  

6- فراهم کردن لوازم زندگی

امام علی (ع) در ساده زیستی یک الگوی کامل بود، کار می کرد و زندگی را با کار روزانه اداره می فرمود، مشک آب درماندگان راه را بر دوش می کشید.
درخت می کاشت، با دلوِ آب، باغ دیگران را آبیاری می کرد و مُزد می گرفت.
هیزم جمع می کرد و در بازگشت به منزل پُشته هیزم را بر دوش می کشید، تا با آن تنور را برای پختن نان آماده کنند.
در کار خانه کمک می کرد.
خانه را جاروب می زد، هر کس به حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) نزدیک می گشت، می فهمید که دور از هر گونه خود بزرگ بینی، چون اقشار جامعه، بلکه همچون محرومین زندگی می کند.(26)

7- سادگی در لوازم خانه

عوام بن حوشب، از امام صادق (ع) نقل می کند:
وقتی حضرت علی (ع) با لیلی دختر مسعود نهشلیّه ازدواج کرد، و عروس با لوازم مخصوص خودش به خانه ی امام علی (ع) آمد، پرده ای بر در اطاق خود آویخت.
وقتی امام (ع) وارد خانه شد آن پرده را برداشت و فرمود:
آنچه تاکنون خانواده ی علی داشت و با آن زندگی می کرد، کافی است.(27)

 

 

***

 

 

8- ساده زیستی در کمال توانائی

اصبغ بن نباته می گوید:
امام علی (ع) خطاب به مردم کوفه فرمود:
من در شهر شما با مختصر توشه و وسائل زندگی وارد شدم، اگر به هنگام خارج شدن از شهر شما بیش از آنچه که با خود آورده ام ببرم خیانتکار خواهم بود. (28)
در صورتی که قدرت داشت تا انواع امکانات را برای خود فراهم آورد.

9- زهد و سادگی

• داستان سوید بن غفله

سوید بن غفله گفت:
در کوفه به حضور علی (ع) رسیدم، در حالی که قرص نان جوینی با کاسه ای از شیر جلوی ایشان بود.
آن قرص نان خشک را ریز کرد و در شیر ریخت.
به کنیز آن حضرت که نامش فضّه بود.
گفتم:
آیا در حقّ این پیرمرد رحم نمی کنید، چرا سبوس جو را نمی گیرید؟
آن کنیز گفت:
حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) با ما عهد کرده که سبوس غذای او را هرگز جدا نکنیم.
امام علی (ع) رو به من کرد و فرمود:
ای پسر غفله! با او چه می گوئی؟
مطلب را با آن حضرت در میان گذاشتم و اضافه کردم:
یا امیرالمؤمنین (ع)، با خودتان مدارا کنید.
حضرت امیرالمومنین علی (ع) با من چنین فرمود:
وای بر تو ای سوید، رسول خدا (ص) و خاندان او از نان گندم سه روز پیاپی سیر نشدند تا به لقاء الله پیوستند و هرگز خورشت برای آنها فراهم نشد.(29)

• ماجرای پیراهن وصله دار

سفیان ثوری از عمروبن قیس روایت کرده که گفت:
جامه ی وصله داری در تن علی (ع) دیدند و زبان به ملامت گشودند.
آن حضرت فرمود:
«با این جامه دل خاشع می گردد و برای مؤمن الگو می شود.» (30)

 

***

  

یَخشَعُ لَهُ القَلبُ، وَ تَذِلُّ بِهِ النَّفسُ وَ یَقتَدی بِهِ المُؤمنونَ. إنَّ الدُّنیَا وَ الآخرَهَ عَدُوَّانِ مُتفَاوتَانِ، وَ سَبیلانِ مُختلِفانِ؛ فَمَن أحَبَّ الدُّنیَا وَ تَوَلاَّهَا أبَغََضَ الآخِرهَ وَ عَادَاهَا وَهُمَا بِمنزِلَهِ المشرِقِ والمغربِ، وَ مَاشٍ بَینَهُمَا ؛ کُلَّمَا قَرُبَ مِن وَاحِدٍ بَعُدَ مِنَ الآخَرِ، وَهُمَا بَعدُ ضَرَّتَانِ!(31)

• روش برخورد با دنیا

و درود خدا بر او فرمود: ( پیراهن وصله داری بر اندام امام بود.
شخصی پرسید: چرا پیراهن وصله دار می پوشی؟)
دل با آن فروتن، و نفس رام می شود، و مؤمنان از آن سرمشق می گیرند، دنیای حرام و آخرت، دو دشمن متفاوت، و دو راه جدای از یکدیگرند، پس کسی که دنیاپرست باشد و به آن عشق ورزد، به آخرت کینه ورزد و با آن دشمنی خواهد کرد، و آن دو همانند شرق و غرب از هم دورند، و رونده به سوی آن دو، هر گاه به یکی نزدیک شود از دیگری دور می گردد، و آن دو همواره به یکدیگر زیان رسانند.(32)

• اعتراف غزالی

غزالی می گوید:
«علی بن ابیطالب(ع) از مصرف بیت المال خودداری می فرمود تا بدانجا که شمشیر خود را می فروخت و جز یک جامعه هنگام شستن در اختیار نداشت.»(33)
«این علی است با شدّت زهد و بی رغبتی نسبت به دنیا و جلوه های مادّی آن و تأسّی به رسول خدا (ص) که با خاک نشینان همدم است.
آیا تاریخ، پیشوائی چون علی (ع) سراغ دارد که اموال از شرق و غرب به سوی او سرازیر شود و پایتخت او کوفه بهترین و حاصل خیزترین و غنی ترین نقطه ی زمین باشد، با این حال او در ساده ترین سطح زندگی چون بی بضاعت ترین مردم زیست کند، نان جوین پُر سبوس بخورد و جامه ی ساده بر تن کند و بیت المال را بر خود حرام داند و بر جامه ی خویش وصله زند تا بدانجا که از وصله دوز آن خجالت کشد.» (34)

 

***

او بدینسان رساترین شعار زاهدان را تبلور می بخشد که فرمود:
فَوَاللهِ مَا کَنَزتُ مِن دُنیَاکُم تِبراً، وَ لَا ادَّخَرتُ مِن غَنَائِمِهَا وَفراً، وَلَا أعدَدتُ لِبَالِی ثَوبِیِ طِمراً، وَ لَا حُزتُ مِن أرضِهَا شِبراً، وَ لَهِیَ فِی عَینِی أوهَی و أَهوَنُ مِن عَفصَهٍ مَقِرَهٍ.
«و به خدا سوگند از دنیای شما طلائی نیندوختم و از غنائم آن چیزی ذخیره نکردم و برای کهنه جامه ی خود جایگزینی تهیه ندیدم و از زمین آن یک وجب به تصرّف در نیاوردم و توشه ی ناچیزی از آن برنگرفتم. و همانا دنیا در نظر من از آن گیاه تلخ، پست تر و بی اعتبارتر است.»(35)

 

***

 

10- پرهیز از زراندوزی

حضرت امیرالمؤمنین (ع) در زهد و پارسائی، پس از رسول خدا (ص) ضرب المثل بود که عمر بن عبدالعزیز نیز اعتراف کرد گفت:
ما عَلِمنا اَنَّ اَحَداً کَانَ أزهَدُ فی الأُمَّهِ بَعدَ النَّبیَّ (ص) مِن عَلِیّ بنِ ابیطالِب.

 

***

 

(ما شخصی را در امت اسلامی بعد از رسول خدا(ص) نمی شناسیم که از علی (ع) پارساتر باشد.) (36)
امام علی(ع) در حالی که کار می کرد، و سرمایه ی خوبی بدست می آورد، و زن و بچه ی خود را به خوبی تأمین می فرمود، اما از بیت المال مسلمین استفاده نمی کرد، و از اموال عمومی برای خود اندوخته ای نداشت.
حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) روزی بر بالای منبر خطاب به مردم فرمود:
مَن یَشتَری سَیفی هذا؟
(چه کسی این شمشیر مرا می خَرَد؟)

 

***

مردم در حالی که دچار شگفتی بودند به امام علی (ع) نگاه می کردند.
حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) توضیح داد که:
وَلَو اَنَّ لی قُؤتُ لَیلَهٍ ما بِعتُهُ!!
(اگر غذای یک شب را می داشتم این شمشیر را نمی فروختم).(37)

 

*** 

از این رو صاحب نظران و یاران امام علی (ع) نوشتند:
وَعَلیٌّ (ع) قُتلَ فی سَبیلِ اللهِ وَ ما تَرَکَ اِلّا سَبعَمِأهَ دِرهَمٍ، فَضلاً عَن عَطائِهِ اَعَدَّها لِخادِمِ.

 

***

(علی (ع) در حالی به شهادت رسید که جز هفتصد درهم که آن را برای بخشیدن به یکی از خادمها کنار گذاشته بود، باقی نگذاشت.) (38)

 

***

 

پی نوشت ها :

(1) پایتخت پادشاهان حیره
(2) علی و حقوق بشر ج 1 ص 82- و - کامل ابن اثیر ج 2 ص 44 - و- تذکره الخواص ص 108 - و- کشف الغمّه ج 1 ص 203.
(3) سنن این ماجه ج 2 ص 3 - و - تذکره الخواص ابن جوزی ص 316 و 16- و - کشف الغمه ج 2 ص 78- و - ینابیع الموّده ص 197 - و - نهج الحیاه فرهنگ سخنان حضرت فاطمه (ع) ص 297 حرف م ( مشکلات زندگی)
(4) کامل بهائی ج 1 ص 161 -و- خصایص نسائی
(5) کشف الغمه جلد 1 ص 374 - و - جلاء العیون مجلسی
(6) یناییع الموده ص 172 -و - تذکره الخواص
(7) اصل الشیعه و اصولها ص 65 -و- نثر الدّرر، سعید بن منصور بن الحسین الآبی
(8) شرح ابن ابی الحدید ج 1 ص 7.
(9) خطبه 209 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف
(10) الغارات ج 1 ص 88- و - بحار الانوار ج 8.
(11) کشف الغمه ص 37.
(12) حلیه الابرار ج 1 ص 357.
(13) حلیه الابرار ج 1 ص 329.
(14) حلیه الابرار ج 1 ص 348.
(15) بحار الانوار ج 40 ص 327.
(16) بحار الانوار ج 40 ص 327.
(17) امام علی (ع) جرج جرداق ج 1 ص 81.
(18) اسناد و مدارک نامه ی 3 به شرح زیر است:
1. کتاب أمالی ص 256 مجلس 51 حدیث 10: شیخ صدوق ( متوفای 381 هـ)
2. تذکره الخواص ص 138: ابن جوزی حنفی ( متوفای 654 هـ ).
3. دستور معالم الحکم ص 135 : قاضی قضاعی( متوفای 454 هـ )
4. کتاب اربعین ص 98 ح 14: شیخ بهائی ( متوفای 1030 هـ)
5. بحارالانور ج 17 ص 77: مجلسی ( متوفای 1110 هـ.)
6. منهاج البراعه ج 3 ص 8: ابن راوندی ( متوفای 573 هـ)
7. بحارالانور ج 74 ص 277 ح 1 ب 12: مجلسی ( متوفای 1110 هـ)
8. بحارالانوار ج 41 ص 155 ح 48 ب 107: مجلسی ( متوفای 1110 هـ ).
9. شرح نهج البلاغه ج 3 ص 19: مجلسی ( متوفای 1110هـ).
10. بحارالانوار ج 33 ص 485 ح 690 : مجلسی ( متوفای 1110 هـ).
11. حلیه الاولیاء، ج 8 ص 101 و 102 : ابونعیم اصفهانی ( متوفای 402 هـ)
(19) شریح بن حارث را عمر منصب قضاوت داد و حدود 60 سال در مقام خود باقی ماند اما سه سال در دوران عبدالله بن زبیر از قضاوت کناره گرفت و در زمان حجّاج استعفا داد، در دوران حکومت امام (ع) خلافی مرتکب شد که او را به روستایی در اطراف مدینه تبعید کرد و دوباره به کوفه بازگرداند.
(20) سوره ی مومنون آیه ی 78.
(21) نامه ی 3 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف
(22) اسناد و مدارک خطبه ی 209 به شرح زیر است:
1. قوت القلوب ج 1 ص 531: ابوطالب مکی ( متوفای 382 هـ ).
2. عقد الفرید ج 2 ص 188 و 189 و ج 1 ص 329: ابن عبد ربه مالکی ( متوفای 328 هـ).
3. اصول کافی ج 1 ص 410 و 411 ح 1: کلینی ( متوفای 328 هـ ).
4. ربیع الابرار ج 4 ( باب اللهو و اللذات» : زمخشری معتزلی ( متوفای 538 هـ).
5. کتاب اختصاص ص 152: شیخ مفید ( متوفای 413 هـ ).
6. تلبیس ابلیس ص 248: ابن جوزی حنفی ( متوفای 597هـ ).
7. تذکره الخواص ص 106: ابن جوزی حنفی ( متوفای 654هـ ).
8. بحار الانوار ج 63 ص 320 ب 3: مجلسی ( متوفای 1110 هـ).
9. بحار الانوار ج 40 ص 336 ح 17: مجلسی ( متوفای 1110 هـ).
10. بحار الانوار ج 73 ص 155 ح 36 ب 26: مجلسی ( متوفای 1110 هـ).
11. بحارالانوار ج 67 ص 118 ح 8 ب 51: مجلسی ( متوفای 1110 هـ).
12. تفسیر نورالثقلین ج 2 ص 24و 25: حویزی ( متوفای 1112هـ).
13. تفسیر نورالثقلین ج5 ص 189: عبدعلی حویزی ( متوفای 1112هـ)
14. بحارالانوار ج 41 ص 123 ح 32 : مجلسی ( متوفای 1110 هـ)
15. مستدرک الوسائل ج 3 ص 237 : محدّث نوری ( متوفای 1320 هـ).
(23) خطبه ی 209 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف
(24) طبقات ابن سعد ج 8 ص 14 -و - الاصابه ج 8 ص 158 -و- اخبار الموفقیّات ص 376.
(25) انوار نعمانیّه ص 18 -و- بحارالانوار ج 9.
(26) ناسخ التواریخ امیرالمؤمنین (ع) -و- کامل مبرّد ص 153.
(27) شرح ابن ابی الحدید نقل از تجلّی فضیلت ص 62.
(28) بحارالانوار ج 40 ص 327 و 325.
(29) تذکره الخواص ص 120.
(30) بحار الانوار ج 40 ص 323 -و- تذکره الخواص ص 120.
(31) اسناد و مدارک حکمت 103 به شرح زیر است:
1. تحف العقول ص 212: ابن شعبه ی حرانی ( متوفای 380 هـ).
2. کتاب طبقات ج 3 ص 28: ابن سعد (متوفای 230 هـ).
3. حلیه الاولیاء ج 1 ص 83: ابونعیم اصفهانی ( متوفای 402 هـ)
4. مطالب السؤول ج 1 ص 15: ابن طلحه ی شافعی ( متوفای 652 هـ).
5. سراج الملوک ص 244: طرطوشی ( متوفای 520 هـ)
6. روض الاخیار ص 72 و 180: محمد بن قاسم
7. تذکره الخواص ص 108: ابن جوزی حنفی ( متوفای 654 هـ).
8. ذخائر العقبی ص 102: طبری شافعی ( متوفای 460 هـ)
9. کتاب أمالی ج1 ص 153: سید مرتضی ( متوفای 436هـ)
10. بحارالانوار ج 41 ص 161 باب 107 : مجلسی ( متوفای 1110هـ).
11. غرر الحکم ج 2 ص 656: آمدی ( متوفای 588هـ)
12. خصائص الائمه ص 96 و 97: سید رضی ( متوفای 406 هـ)
13. ارشاد القلوب ج 1 ص 199 باب 26: دیلمی ( متوفای قرن 8 هـ)
14. بحارالانوار ج 70 ص 129: مجلسی ( متوفای 1110 هـ)
15. مستدرک الوسائل ج 3 ص 273 : محدث نوری ( متوفای 1320 هـ).
16. ربیع الابرار ج 4 ص 630 ح3: زمخشری معتزلی ( متوفای 538 هـ)
17. نثرالدّر ج 1ص 286: وزیر ابی سعد آبی ( متوفای 421 هـ)
(32) حکمت 103 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف
(33) مناقب ابن شهر آشوب ج 1 ص 366 از احیاء العلوم.
(34) برای اطلاع بیشتر از زهد امام علی (ع) به بحارالانوار ج 40 -و- تذکره الخواص ابن جوزی- و- مناقب آل ابی طالب- و - ابن شهر آشوب ج 1، مراجعه کنید.
(35) نامه ی 45 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلف.
(36) حلیه الابرار بحرانی ج 1 ص 356.
(37) حلیه الابرار بحرانی ج 1 ص 355.
(38) حلیه الابرار ج 1 ص 333.